ارزن. ارزه. ارجن. ارجنک. ارجان. درختی است با چوبی سخت که از وی کمان سازند. نوعی بادام کوهی است. درختچه ای از نوع بادام وحشی در نقاط خشک کوهستانی حوالی طهران و فارس. بادم. تنگرس. تنگس. بیو. بیف. بخورک. قسمی از درخت بادام کوهی است که در غایت تلخی باشد و آنرا ارجن نیز خوانند و در دواها بکار برند و پوست او را بر کمان وبتوی تیر بپیچند و او را تور گویند و از چوب آن عصاسازند. (جهانگیری) (برهان). لکن از قطعۀ ذیل برمی آید که ارژن نوعی از میوه های خوردنی است: هم از خوردنیها و هرگونه ساز که ما را بیاید بروز دراز... همان ارژن و پسته و ناردان بیارد یک موبد کاردان. فردوسی. دی محتسبی ز راه بگذشت بر دست گرفته چوب ارژن. (از جهانگیری)
ارزن. ارزه. ارجن. ارجَنک. ارجان. درختی است با چوبی سخت که از وی کمان سازند. نوعی بادام کوهی است. درختچه ای از نوع بادام وحشی در نقاط خشک کوهستانی حوالی طهران و فارس. بادِم. تنگرس. تنگس. بیو. بیف. بخورک. قسمی از درخت بادام کوهی است که در غایت تلخی باشد و آنرا ارجن نیز خوانند و در دواها بکار برند و پوست او را بر کمان وبتوی تیر بپیچند و او را تور گویند و از چوب آن عصاسازند. (جهانگیری) (برهان). لکن از قطعۀ ذیل برمی آید که ارژن نوعی از میوه های خوردنی است: هم از خوردنیها و هرگونه ساز که ما را بیاید بروز دراز... همان ارژن و پسته و ناردان بیارد یک موبد کاردان. فردوسی. دی محتسبی ز راه بگذشت بر دست گرفته چوب ارژن. (از جهانگیری)
کلود (1854-1924م.). ادیب و نویسندۀ فرانسوی مؤلف کتب بسیار تعلیماتی است که در جمعآوری کتاب لاروس مصورو لاروس کوچک و لاروس عمومی و مجلۀ لاروس ماهیانه زحمت بسیار کشیده و مدیریت آنها را عهده دار بوده است
کلود (1854-1924م.). ادیب و نویسندۀ فرانسوی مؤلف کتب بسیارِ تعلیماتی است که در جمعآوری کتاب لاروس مصورو لاروس کوچک و لاروس عمومی و مجلۀ لاروس ماهیانه زحمت بسیار کشیده و مدیریت آنها را عهده دار بوده است
دهی است جزء بخش شمیران شهرستان تهران در 4000 گزی باختر تجریش دارای 836 تن سکنه. تابستان در حدود 50 خانوار اضافه میشود. آب آن از رود خانه درکه و دوچشمه و محصول آن غلات، اسپرس و انواع میوه جات سردسیری و شغل اهالی زراعت است. و در حدود 20 باب دکان مختلفه دارد. راه شوسه به تجریش دارد. مزرعه باقر جزء این ده است. شش دانگ ده وقف آستانۀ حضرت رضا علیه السلام و اعیانی متعلق به مردم است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) ، بودن آفتاب در برج جوزا. (آنندراج) ، ترجمه حساب هم میباشد چه ایارگیر محاسب و حساب گیرنده را گویند. (آنندراج) (هفت قلزم)
دهی است جزء بخش شمیران شهرستان تهران در 4000 گزی باختر تجریش دارای 836 تن سکنه. تابستان در حدود 50 خانوار اضافه میشود. آب آن از رود خانه درکه و دوچشمه و محصول آن غلات، اسپرس و انواع میوه جات سردسیری و شغل اهالی زراعت است. و در حدود 20 باب دکان مختلفه دارد. راه شوسه به تجریش دارد. مزرعه باقر جزء این ده است. شش دانگ ده وقف آستانۀ حضرت رضا علیه السلام و اعیانی متعلق به مردم است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) ، بودن آفتاب در برج جوزا. (آنندراج) ، ترجمه حساب هم میباشد چه ایارگیر محاسب و حساب گیرنده را گویند. (آنندراج) (هفت قلزم)
آنکه با دیگری بیامیزد و بنشیند با وی و بخورد طعام وی را. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). آنکه بنزد کس آید و بر سفرۀ او نشیند و با وی طعام خورد. (از اقرب الموارد)
آنکه با دیگری بیامیزد و بنشیند با وی و بخورد طعام وی را. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). آنکه بنزد کس آید و بر سفرۀ او نشیند و با وی طعام خورد. (از اقرب الموارد)
ایوان. (ناظم الاطباء). ایوان و کوشک. صفۀ بزرگ. (آنندراج). نیم گنبد. (مهذب الاسماء). ج، اون. (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، حشر. چریک. (از یادداشت مرحوم دهخدا) : وقتی رایت دولت و نوبت ملکت مؤیدالدوله با تمامت خیل و خدم و سایر اوباش و حشم و لشکر گران با اخراجات بی پایان بر خطۀ اصفهان دست نصرت یافت. (ترجمه محاسن اصفهان ص 42) ، جمع واژۀ وبش، سپیدی که بر ناخن پدید آید. (منتهی الارب). رجوع به وبش شود
ایوان. (ناظم الاطباء). ایوان و کوشک. صفۀ بزرگ. (آنندراج). نیم گنبد. (مهذب الاسماء). ج، اُون. (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، حشر. چریک. (از یادداشت مرحوم دهخدا) : وقتی رایت دولت و نوبت ملکت مؤیدالدوله با تمامت خیل و خدم و سایر اوباش و حشم و لشکر گران با اخراجات بی پایان بر خطۀ اصفهان دست نصرت یافت. (ترجمه محاسن اصفهان ص 42) ، جَمعِ واژۀ وَبَش، سپیدی که بر ناخن پدید آید. (منتهی الارب). رجوع به وبش شود
گاه. حین. (قاموس). ابان. وقت و هنگام. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات از صراح و منتخب و قاموس). جمع واژۀ آونه. (مهذب الاسماء) (از بحر الجواهر). آئنه. (ناظم الاطباء) : اوان منقل آتش گذشت و خانه گرم زمان برکۀ آبست وصفۀ ایوان. سعدی
گاه. حین. (قاموس). ابان. وقت و هنگام. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات از صراح و منتخب و قاموس). جَمعِ واژۀ آونه. (مهذب الاسماء) (از بحر الجواهر). آئنه. (ناظم الاطباء) : اوان منقل آتش گذشت و خانه گرم زمان برکۀ آبست وصفۀ ایوان. سعدی
نوعی زکام که انساج داخل بینی تحلیل رفته و صغر پیدا میکنند و منخرین گشادتر از حد طبیعی میشوند بطوریکه باسانی انتهای لوله بینی را در این قبیل مرضی میتوان مشاهده کرد. این مرض در دختران جوان در ابتدای بلوغ بیشتر دیده میشود رینیت آتروفی. گرانسنگ ارجمند
نوعی زکام که انساج داخل بینی تحلیل رفته و صغر پیدا میکنند و منخرین گشادتر از حد طبیعی میشوند بطوریکه باسانی انتهای لوله بینی را در این قبیل مرضی میتوان مشاهده کرد. این مرض در دختران جوان در ابتدای بلوغ بیشتر دیده میشود رینیت آتروفی. گرانسنگ ارجمند
درختچه ای از دسته بادامیها از تیره گل سرخیان که دارای گونه های مختلف است و در نقاط خشک و کوهستانی اطراف تهران و کرج و ارتفاعات 1300 متری و جنگلهای طالش میروید. گونه ای از آن در فارس خصوصا در دشت ارژن و کوه های بختیاری روییده میشود بخوراک
درختچه ای از دسته بادامیها از تیره گل سرخیان که دارای گونه های مختلف است و در نقاط خشک و کوهستانی اطراف تهران و کرج و ارتفاعات 1300 متری و جنگلهای طالش میروید. گونه ای از آن در فارس خصوصا در دشت ارژن و کوه های بختیاری روییده میشود بخوراک
درختچه ای از دسته بادامی ها از تیره گل سرخیان که دارای گونه های مختلف است. گونه ای از آن در فارس خصوصاً در دشت ارژن و کوه های بختیاری روییده می شود، بخورک
درختچه ای از دسته بادامی ها از تیره گل سرخیان که دارای گونه های مختلف است. گونه ای از آن در فارس خصوصاً در دشت ارژن و کوه های بختیاری روییده می شود، بخورک