خوشۀ کوچک از انگور. (ناظم الاطباء) ، نابینایان. (ترجمان القرآن). - اولوالطریق، رهبانان و قسیسان و پیشوایان مذهب. (آنندراج). - اولوالعزم، صاحبان عزم. خداوندان صبر. (ترجمان القرآن جرجانی) : در آنروز کز فضل پرسند و قول اولوالعزم را تن بلرزد ز هول. سعدی. - ، اولوالعزم از پیغمبران آنانکه بر امور عهدکردۀ خود و سپردۀ خدای تعالی آهنگ و کوشش کردند. بعضی گفته اند پیغمبران اولوالعزم، نوح و ابراهیم و موسی و محمد صلوات الله علیهم اند و برخی نوح و ابراهیم و اسحاق و یعقوب و یوسف و ایوب و موسی و داود وعیسی را گفته اند و نیز در زمخشری اولوالعزم به معنی صاحبان کوشش وثبات و عزم آمده است. (منتهی الارب) (آنندراج). - اولوالقربی، خویشان نزدیک. (ترجمان علامۀ جرجانی، ترتیب عادل بن علی). - اولوالنهی، اولوالالباب. صاحبان خرد. خردمندان. ذوی العقول. رجوع به اولوالالباب شود
خوشۀ کوچک از انگور. (ناظم الاطباء) ، نابینایان. (ترجمان القرآن). - اولوالطریق، رهبانان و قسیسان و پیشوایان مذهب. (آنندراج). - اولوالعزم، صاحبان عزم. خداوندان صبر. (ترجمان القرآن جرجانی) : در آنروز کز فضل پرسند و قول اولوالعزم را تن بلرزد ز هول. سعدی. - ، اولوالعزم از پیغمبران آنانکه بر امور عهدکردۀ خود و سپردۀ خدای تعالی آهنگ و کوشش کردند. بعضی گفته اند پیغمبران اولوالعزم، نوح و ابراهیم و موسی و محمد صلوات الله علیهم اند و برخی نوح و ابراهیم و اسحاق و یعقوب و یوسف و ایوب و موسی و داود وعیسی را گفته اند و نیز در زمخشری اولوالعزم به معنی صاحبان کوشش وثبات و عزم آمده است. (منتهی الارب) (آنندراج). - اولوالقربی، خویشان نزدیک. (ترجمان علامۀ جرجانی، ترتیب عادل بن علی). - اولوالنهی، اولوالالباب. صاحبان خرد. خردمندان. ذوی العقول. رجوع به اولوالالباب شود
نارون، (یادداشت مرحوم دهخدا)، گونه ای از نارون که در اراضی جنگلی کم ارتفاع شمال ایران فراوان است و آنرا سیاه درخت نیز نامند، خوش سایه، پشه غال، پشه وار، پشه بانه، سده، ناژبن، بوقیصا، و رجوع به جنگل شناسی ج 2 ص 115، 120، 215 و نیز رجوع به نارون شود، موجه تر، وجیه تر و خوشگل تر
نارون، (یادداشت مرحوم دهخدا)، گونه ای از نارون که در اراضی جنگلی کم ارتفاع شمال ایران فراوان است و آنرا سیاه درخت نیز نامند، خوش سایه، پشه غال، پشه وار، پشه بانه، سده، ناژبن، بوقیصا، و رجوع به جنگل شناسی ج 2 ص 115، 120، 215 و نیز رجوع به نارون شود، موجه تر، وجیه تر و خوشگل تر
اولیاء. دوستان خدا و مردمان مقدس و پارسا. (ناظم الاطباء). دوستان و نزدیکان قرابت ونزدیکان خدا. (آنندراج) (غیاث اللغات) : آنجا که رزم جویی دیماه دشمنانی وانجا که بزم سازی نوروز اولیایی. فرخی. خواجۀ بزرگ و اولیا و حشم برسیدند. (تاریخ بیهقی). و مردم شهر آمدن گرفت فوج فوج... و اولیا و حشم و لشکریان و شهریان که بحقیقت بر تخت ملک این روز بود. (تاریخ بیهقی). خوارزمشاه بار داد و اولیا و حشم بیامدند. (تاریخ بیهقی). هر چار چار حد بنای پیمبری هر چار چار عنصر ارواح اولیا. خاقانی. حق تعالی از غم وخشم خصام کی گذارد اولیا را در غرام. مولوی. اولیا اطفال حقند ای پسر در حضور و غیبت ایشان باخبر. مولوی. - اولیای امور، کسانیکه مصدر کارها هستند. - اولیای دولت، وزرا و کارگزاران دولت. (ناظم الاطباء). امرا و ارکان دولت. (آنندراج). - اولیا شدن، مرشدشدن. (ناظم الاطباء)
اولیاء. دوستان خدا و مردمان مقدس و پارسا. (ناظم الاطباء). دوستان و نزدیکان قرابت ونزدیکان خدا. (آنندراج) (غیاث اللغات) : آنجا که رزم جویی دیماه دشمنانی وانجا که بزم سازی نوروز اولیایی. فرخی. خواجۀ بزرگ و اولیا و حشم برسیدند. (تاریخ بیهقی). و مردم شهر آمدن گرفت فوج فوج... و اولیا و حشم و لشکریان و شهریان که بحقیقت بر تخت ملک این روز بود. (تاریخ بیهقی). خوارزمشاه بار داد و اولیا و حشم بیامدند. (تاریخ بیهقی). هر چار چار حد بنای پیمبری هر چار چار عنصر ارواح اولیا. خاقانی. حق تعالی از غم وخشم خصام کی گذارد اولیا را در غرام. مولوی. اولیا اطفال حقند ای پسر در حضور و غیبت ایشان باخبر. مولوی. - اولیای امور، کسانیکه مصدر کارها هستند. - اولیای دولت، وزرا و کارگزاران دولت. (ناظم الاطباء). امرا و ارکان دولت. (آنندراج). - اولیا شدن، مرشدشدن. (ناظم الاطباء)
معروف به سلطان محمد خدابنده ابن ارغون خان، متوفی 716 هجری قمری پادشاه هشتم از هولاکوئیان از سلسلۀ ایلخانیان که دین تشیع را قبول کرد و خود را سلطان محمد خدابنده نام نهاد. مدت سلطنتش از 703 تا 716 هجری قمری بود. وی برادر و جانشین غازان خان بود. رجوع به دایره المعارف فارسی شود دومین از سلسلۀ یوئن در چین از 693 تا 706 هجری قمری (یادداشت مؤلف)
معروف به سلطان محمد خدابنده ابن ارغون خان، متوفی 716 هجری قمری پادشاه هشتم از هولاکوئیان از سلسلۀ ایلخانیان که دین تشیع را قبول کرد و خود را سلطان محمد خدابنده نام نهاد. مدت سلطنتش از 703 تا 716 هجری قمری بود. وی برادر و جانشین غازان خان بود. رجوع به دایره المعارف فارسی شود دومین از سلسلۀ یوئن در چین از 693 تا 706 هجری قمری (یادداشت مؤلف)