جدول جو
جدول جو

معنی اوزی - جستجوی لغت در جدول جو

اوزی
(اِ وَزْ زا)
رفتنی چون رفتن مرغابی. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
اوزی
آب تنی، شنا
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لوزی
تصویر لوزی
به شکل بادام، بادامی، در ریاضیات شکلی که اضلاع روبروی آن موازی، دو زاویۀ حاده و دو زاویۀ منفرجه دارد، لوزینه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوزی
تصویر جوزی
گردو فروش، به رنگ گردو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوزی
تصویر خوزی
از مردم خوزستان، تهیه شده در خوزستان مثلاً خرمای خوزی، نوعی شکر، برای مثال آنکه از تجویف نال ساقی احسان او / جام گه خوزی نهد بر دست ها گه عسکری (انوری - ۴۷۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توزی
تصویر توزی
تهیه شده در توز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزی
تصویر روزی
رزق و خوراک هرروزه، غذای روزانه، توشه، کنایه از نصیب، قسمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اولی
تصویر اولی
سزاوارتر، لایق تر، شایسته تر، برتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوزی
تصویر قوزی
کسی که در پشتش قوز دارد، گوژپشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اولی
تصویر اولی
ویژگی کسی یا چیزی که پیش از همه است
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
اوجین. اوژین. حلقه ای که بر سر تک بند آدمی و تنگ اسب میدوزند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
منسوب به ارز مربوط به ارز. یا معامت ارزی. معامله ها و خرید و فروشهایی که در کار اوراق و اسناد بها دار بانکی صورت میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موزی
تصویر موزی
مازو
فرهنگ لغت هوشیار
بادامی، بصورت بادام، چهارضلعی که زوایای آن به خلاف مربع قائمه نیست اما اضلاع برابر دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولی
تصویر اولی
سزاوارتر، بهتر، احق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوزی
تصویر فوزی
پیروز مند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غوزی
تصویر غوزی
منسوب به غوز کوژپشت غوزدار
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی زکام که انساج داخل بینی تحلیل رفته و صغر پیدا میکنند و منخرین گشادتر از حد طبیعی میشوند بطوریکه باسانی انتهای لوله بینی را در این قبیل مرضی میتوان مشاهده کرد. این مرض در دختران جوان در ابتدای بلوغ بیشتر دیده میشود رینیت آتروفی. گرانسنگ ارجمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوزی
تصویر قوزی
نادرست نویسی کوژی کوژپشت کفیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوتی
تصویر اوتی
چین بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوفی
تصویر اوفی
پیماندارتر باوفاتر وفادارتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توزی
تصویر توزی
منسوب به توز، پارچه کتانی نازکی که نخست در شهر توز می بافته اند
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به خوزستان از مردم خوزستان خوزستانی، شعبه بیست و سوم از شعب بیست و چهارگانه موسیقی قدیم، کوفته کباب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوزی
تصویر حوزی
مردم گریز، درست اندیش نیکرای، کوشا، سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اویی
تصویر اویی
او بودن هویت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزی
تصویر روزی
وجه معاش، وسیله زندگی، طعمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزی
تصویر روزی
توشه، غذای روزانه، نصیب، بهره
فرهنگ فارسی معین
((لُ))
چهار ضلعی که چهار ضلعش برابر است و زاویه های مقابل آن دو به دو مساوی باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قوزی
تصویر قوزی
غوزی، گوژپشت، کسی که پشتش برآمدگی غیرطبیعی دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اوفی
تصویر اوفی
((اَ یا اُ))
باوفاتر، وفادارتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوزی
تصویر خوزی
از مردم خوزستان، منتسب به استان خوزستان ایران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توزی
تصویر توزی
پارچه کتانی که در شهر توز (از شهرهای قدیم فارس) می بافتند، جامه تابستانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اولی
تصویر اولی
((اَ یا اُلا))
سزاوارتر، صواب تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اولی
تصویر اولی
((لا))
نخستین، اولین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزی
تصویر روزی
معاش، رزق
فرهنگ واژه فارسی سره