جدول جو
جدول جو

معنی اوبیه - جستجوی لغت در جدول جو

اوبیه
(اَ یَ)
جمع واژۀ وباء. جمع واژۀ وباء. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به وباء شود، جمع واژۀ وجره. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به وجره شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اخبیه
تصویر اخبیه
خبا ها، خیمه های بزرگ، بارگاهها، سراپرده ها، جمع واژۀ خبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اودیه
تصویر اودیه
وادی ها، سرزمین ها، فضاها، جایگاه ها، گشادگی های میان دو کوه، دره ها، رودخانه ها، جمع واژۀ وادی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوعیه
تصویر اوعیه
وعاها، خنورها، آوندها، ظرف ها، جمع واژۀ وعا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوقیه
تصویر اوقیه
جزئی از رطل، یک دوازدهم رطل، قریب ۷ مثقال
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به ادب. هر یک از فن های ادب یکی از دانشهای ادب آنچه پیوستگی و بستگی به ادب دارد، جمع ادبیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوهیه
تصویر اوهیه
هوای دم کرده هوای دره
فرهنگ لغت هوشیار
چهل درم از اندازه ها مقیاسی است برای وزن و آن را برابر با 12، 1 رطل 5، 7 مثقال 40 درم خالص نوشته اند، جمع اواقی
فرهنگ لغت هوشیار
نخستینی مونث اولی نخستین پیشین: حالت اولیه تربیت اولیه، جمع اولیات
فرهنگ لغت هوشیار
جمع وعا، آوند ها جمع وعا ظرفها، مجاری ترشحی بدن، یا اوعیه شیر. مجاری شیری
فرهنگ لغت هوشیار
جمع وادی، رودها، دره ها جمع وادی رودها رودخانه ها، دره ها فرجه های بین کوهها و پشته ها که مجرای سیل شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقبیه
تصویر اقبیه
جامه ها کپاه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اربیه
تصویر اربیه
بن ران کشاله ران کشاله ران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخبیه
تصویر اخبیه
((اَ یِ))
جمع خباء، خرگاه، خیمه، یکی از ستارگان سعدالا خب یه، منزل بیست و پنجم از منازل قمر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
((اَ وَ یِّ))
مؤنث اولی، نخستین، پیشین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اوعیه
تصویر اوعیه
((اَ یا اُ یِ))
جمع وعاء، ظرف ها، مجاری ترشحی بدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
نخستین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
Primitive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
primitif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
primitief
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
원시적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
原始的
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
ראשוני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
आदिम
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
primitif
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
ดั้งเดิม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
первобытный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
primitiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
primitivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
primitivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
primitivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
原始的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
prymitywny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
первісний
دیکشنری فارسی به اوکراینی