جدول جو
جدول جو

معنی اوابل - جستجوی لغت در جدول جو

اوابل
جمع ابل، اشتران
تصویری از اوابل
تصویر اوابل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اوایل
تصویر اوایل
سرآغاز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اوائل
تصویر اوائل
جمع اول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوایل
تصویر اوایل
جمع اول، نخست ها، یکم ها جمع اول. آغازها پیشها، پیشینها پیشینیان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع آبده، نخجیران رمندگان، سختی جاوید جمع آبده جانوران وحشی رمندگان دد و دام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اومبل
تصویر اومبل
فرانسوی چتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توابل
تصویر توابل
دیگ افراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توابل
تصویر توابل
ادویه ها، گیاهانی که برای خوش طعم، خوش مزه یا خوش بو کردن غذا به کار می روند، در پزشکی دواها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوایل
تصویر اوایل
اوّل ها، نخستینها، جمع واژۀ اوّل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوابل
تصویر قوابل
جمع واژۀ قابله، زنی که هنگام زاییدن زن آبستن بچۀ او را می گیرد، ماما، دایه، قابل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوابل
تصویر قوابل
جمع قابله، مانافان ماماها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوایل
تصویر اوایل
((اَ یِ))
جمع اول، آغازها، پیش ها، پیشینیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اوابد
تصویر اوابد
((اَ بِ))
جمع آبده، جانوران وحشی، رمندگان، دد و دام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توابل
تصویر توابل
((تَ بِ))
جمع تابل، ادویه هایی که در غذا می ریزند، مانند، فلفل، زیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اوابد
تصویر اوابد
جانوران وحشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اواب
تصویر اواب
توبه کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وابل
تصویر وابل
ویژگی باران تند و شدید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وابل
تصویر وابل
باران تند و شدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اواب
تصویر اواب
((اَ وّ))
توبه کار، توبه دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وابل
تصویر وابل
((بِ))
باران تند و شدید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اواب
تصویر اواب
توبه کننده
فرهنگ فارسی عمید