جدول جو
جدول جو

معنی اوابد

اوابد((اَ بِ))
جمع آبده، جانوران وحشی، رمندگان، دد و دام
تصویری از اوابد
تصویر اوابد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اوابد

اوابد

اوابد
جمع آبده، نخجیران رمندگان، سختی جاوید جمع آبده جانوران وحشی رمندگان دد و دام
فرهنگ لغت هوشیار

اوابد

اوابد
جَمعِ واژۀ آبده. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). جانور وحشی از این جهت که چون اغلب اوقات بمرگ طبیعی نمی میرد بلکه بکشتن و اهلاک دیگران، گویا جاودانه است. (آنندراج). رمندگان و اسبی که بدو صید کنند. (مهذب الاسماء) : چنانکه مجال جولان بر اوابد وحوش ممکن نباشد. (جهانگشای جوینی).
لغت نامه دهخدا

اعابد

اعابد
جج ِ عبد. (منتهی الارب) (متن اللغه) (اقرب الموارد). جَمعِ واژۀ عبد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

اوباد

اوباد
جَمعِ واژۀ وَبَد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به وبد شود
لغت نامه دهخدا

اواهد

اواهد
جَمعِ واژۀ اَوهَد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). روز دوشنبه. (آنندراج). رجوع به اوهد شود
لغت نامه دهخدا

اوارد

اوارد
دهی از بخش یخکش بخش بهشهر شهرستان ساری است. کوهستانی جنگلی و معتدل مرطوب و دارای 420 تن سکنه است. آب آن از چشمه و رود نکا و محصول آنجا غلات، شاهدانه، عسل و شغل اهالی زراعت و صنایعدستی زنان شال و کرباس بافی است، راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

اوابی

اوابی
نیک توبه کردن. توبه نیکو و پشیمانی از گناه:
به در بی نیاز نتوان رفت
جز بمستغفری و اوابی.
سعدی
لغت نامه دهخدا