برافژولیده شدن سگ، خاص بالکلب او بالسباع، بخصوص بر سگ دیگر یا یکی از سباع. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، دندان آشکار کردن بخنده. (منتهی الارب) (آنندراج). آشکار کردن دندان بخنده. (ناظم الاطباء)
برافژولیده شدن سگ، خاص بالکلب او بالسباع، بخصوص بر سگ دیگر یا یکی از سباع. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، دندان آشکار کردن بخنده. (منتهی الارب) (آنندراج). آشکار کردن دندان بخنده. (ناظم الاطباء)
جنگ کردن. (منتهی الارب) ، فراگرفتن از هر سوی. (منتهی الارب). اشتمال، فرازآمدن بر. (منتهی الارب) ، جمع کردن. (زوزنی) ، دست یافتن بر چیزی. بر چیزی دست یافتن. (تاج المصادر) (زوزنی) ، احتواء رطوبت بر قلب، علتی است که صاحب آن چنان پندارد که دل او شنا می کند
جنگ کردن. (منتهی الارب) ، فراگرفتن از هر سوی. (منتهی الارب). اشتمال، فرازآمدن بر. (منتهی الارب) ، جمع کردن. (زوزنی) ، دست یافتن بر چیزی. بر چیزی دست یافتن. (تاج المصادر) (زوزنی) ، احتواء رطوبت بر قلب، علتی است که صاحب آن چنان پندارد که دل او شنا می کند
خوراک پرهیزی، پشتیبانی، پرهیز پرهیزانه پرهیز کردن خود را از چیزی نگاهداشتن از چیز زیان دار پرهیز کردن، پرهیز کردن بیمار از خوراکهای مضر رژیم گرفتن، پرهیز بیماراز چیزهای زیان آور رژیم
خوراک پرهیزی، پشتیبانی، پرهیز پرهیزانه پرهیز کردن خود را از چیزی نگاهداشتن از چیز زیان دار پرهیز کردن، پرهیز کردن بیمار از خوراکهای مضر رژیم گرفتن، پرهیز بیماراز چیزهای زیان آور رژیم