معنی احتماش
- احتماش
- جنگ کردن. (منتهی الارب) ، فراگرفتن از هر سوی. (منتهی الارب). اشتمال، فرازآمدن بر. (منتهی الارب) ، جمع کردن. (زوزنی) ، دست یافتن بر چیزی. بر چیزی دست یافتن. (تاج المصادر) (زوزنی) ، احتواء رطوبت بر قلب، علتی است که صاحب آن چنان پندارد که دل او شنا می کند
