معنی اهتمام - فرهنگ فارسی معین
معنی اهتمام
- اهتمام((اِ تِ))
- توجه کردن، کوشش کردن، تیمار داشت، کوشش، جمع اهتمامات
تصویر اهتمام
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اهتمام
اهتمام
- اهتمام
- همت گماشتن بر امری، کوشش کردن در کاری، کوشش فراوان
فرهنگ فارسی عمید
اهتمام
- اهتمام
- اندوه مند شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اندوهگین شدن. (تاج المصادر بیهقی). اندوه خوردن. (مقدمۀ لغت میرسید شریف ص 2).
لغت نامه دهخدا
اهتمام
- اهتمام
- تقلا، تکاپو، تلاش، جدیت، جهد، سعی، کوشش، مجاهدت، مساعی، تیمارداری، دلبستگی، غمخواری، همت گماری
فرهنگ واژه مترادف متضاد