جدول جو
جدول جو

معنی انوه - جستجوی لغت در جدول جو

انوه
(اِ تِ)
خمیدن از گرانی. خمیدن از ثقل و سنگینی.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انوش
تصویر انوش
(پسرانه)
بی مرگ، جاودان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انوشه
تصویر انوشه
(دخترانه)
خوشبخت، جاودان، شادمان، خوشحال، نام شاهزاده ای ساسانی در تیسفون و نام دخترنرسی، انوشه انصاری اولین کسی که به عنوان گردشگر 10 روز در فضا بود، از شخصیتهای شاهنامه،
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انوشه
تصویر انوشه
شاه نو، پادشاه جوان، جوان تازه داماد
بی مرگ، بی زوال، جاویدان، جاوید، شراب انگوری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اندوه
تصویر اندوه
غم، غصه، دلگیری، گرفتگی دل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنوه
تصویر بنوه
بنو، خرمن، خرمن گندم یا جو، تودۀ چیزی، غله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسوه
تصویر اسوه
قدوه، مقتدا، پیشوا، پیشرو، الگو، سرمشق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انوف
تصویر انوف
انف ها، بینی ها، دماغها، جمع واژۀ انف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انده
تصویر انده
اندوه، غم، غصه، دلگیری، گرفتگی دل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انبه
تصویر انبه
درختی تناور با برگ های دراز و نوک تیز و گل های خوشه ای که بلندیش به ده متر می رسد و در هندوستان می روید، میوۀ این درخت که بزرگ و گوشتی است و هسته ای بزرگ دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخوه
تصویر اخوه
اخ ها، برادران، جمع واژۀ اخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الوه
تصویر الوه
تلخشیر از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفه
تصویر انفه
آغاز چیزی نخستین بزرگیاد (تکبیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخوه
تصویر اخوه
برادران، دوستان، همنشینان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادوه
تصویر ادوه
ترفند فریب
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی از خزندگان سوسمار بی پا جانوری از تیره سوسماران از رده خزندگان. این سوسمار چون فاقد اندام حرکتی (دست و پا) است و استوانه یی شکل است ظاهرا بشکل مار میماند و با آن اشتباه میشود در صورتیکه با داشتن پلک چشم از ماران مشخص میشود. جانور بی آزاری است که در اروپا و آسیای غربی و شمال آفریقا فراوان است. رنگ بدنش برنزی است و مانند همه سوسماران در موقع اظطراب (خصوصا موقع گرفتن) دمش را رها میکند. در سوراخها و زیر سنگهازیست میکند و فقط روزها موقع طلوع آفتاب از نه اش خارج میشود سوسمار بی دست و پا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشوه
تصویر اشوه
بد چشم، زشت روی، دهن گشاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسوه
تصویر اسوه
مقتدا وپیشرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنوه
تصویر بنوه
پسری، فرزند خواندگی خرمن غله و کاه و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنوه
تصویر رنوه
پاره گوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنوه
تصویر تنوه
بلند پایه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنوه
تصویر خنوه
پلیدی سرگین پلیدی، شکاف شکاف کلبه و کپر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انوثه
تصویر انوثه
زنانگی زن بودن مادینگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناه
تصویر اناه
دیر، درنگ، آهستگی، بردباری، سنگینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انوح
تصویر انوح
خوش خنده بسیار خنده، زفت (بخیل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انوس
تصویر انوس
سگ رام سگ ناگزنده خو گیرنده جانور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انوشه
تصویر انوشه
خوشی و خرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انوف
تصویر انوف
بینی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انوق
تصویر انوق
مرغ مسری لاشخور مسری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندوه
تصویر اندوه
غم و غصه
فرهنگ لغت هوشیار
گلابه کاهگل، در ترکیب بجای (انداینده) استعمال شود: بام اندا. اندوه، جمع انده ها اندهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبوه
تصویر انبوه
بسیار، متعدد، کثیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبه
تصویر انبه
ماخوذ از هندی، نوعی میوه خوردنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انوک
تصویر انوک
گول: نادان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبوه
تصویر انبوه
متعدد، متراکم، جماعت
فرهنگ واژه فارسی سره