جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اخوه

اخوه

اخوه
جَمعِ واژۀ اخ. برادران. دوستان. همنشینان. صاحب مجمعالبیان گوید: اخوه، برادرانی که از یک پدر و مادر نباشند و اخوان، برادران یک مادری و یک پدری
لغت نامه دهخدا

اخوه

اخوه
جَمعِ واژۀ اَخ و اَخ ّ و اخو و اخاً و اُخواً. برادران. (مؤید الفضلاء) (منتهی الارب) : و جاء اخوه یوسف فدخلوا علیه فعرفهم و هم له منکرون. (قرآن 58/12).
- اخوۀ ابوینی، خواهران یا برادران تنی، فراخ، چنانکه حلقه، گرگین، چنانکه شتر. مؤنث: خَوْقاء. ج، خوق
لغت نامه دهخدا

اخچه

اخچه
بنگرید به آقچه ریزه زر، سکه زر و مهر درم از زر و نقره، مطلق زر و سیم، روپیه. ترکی کهله مهر زر مهر سیم، مترسک، آب بهر
فرهنگ لغت هوشیار