جدول جو
جدول جو

معنی انوشا - جستجوی لغت در جدول جو

انوشا
(دخترانه)
صورتی از نغوشا، پیرو مانی
تصویری از انوشا
تصویر انوشا
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انوشه
تصویر انوشه
(دخترانه)
خوشبخت، جاودان، شادمان، خوشحال، نام شاهزاده ای ساسانی در تیسفون و نام دخترنرسی، انوشه انصاری اولین کسی که به عنوان گردشگر 10 روز در فضا بود، از شخصیتهای شاهنامه،
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انوشک
تصویر انوشک
(دخترانه)
نام زنی در زمان ساسانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انتشا
تصویر انتشا
مستیدن: مست گشتن بوییدن بویه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انولا
تصویر انولا
آمله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انوشه
تصویر انوشه
خوشی و خرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انوشه
تصویر انوشه
شاه نو، پادشاه جوان، جوان تازه داماد
بی مرگ، بی زوال، جاویدان، جاوید، شراب انگوری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انوپا
تصویر انوپا
کاسنی، گیاهی خودرو با برگ های کرک دار، ساقه ای کوتاه و گل های آبی که ریشه، برگ و دانۀ آن مصرف دارویی دارد، هرگاه دانه های تلخ آن با گندم مخلوط و آرد شود طعم آرد را تلخ می کند، هندباج، انگوپا، هندبید، تلخک، کسنی، تلخ جوک، هندبا، تلخ جکوک، تلخ دانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انوشه
تصویر انوشه
((اَ نَ شَ))
پادشاه نو، شاه جوان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انوشه
تصویر انوشه
((اَ شَ))
جاوید، بی مرگ، خوش، خرم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انوشک
تصویر انوشک
((اَ شَ))
جاوید، بی مرگ، خوش، خرم، انوشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوشا
تصویر نوشا
(دخترانه)
نوشنده، آشامنده، نیوشا، شنوا، شنونده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انوش
تصویر انوش
(پسرانه)
بی مرگ، جاودان
فرهنگ نامهای ایرانی
جمع نشوء پروردگان، بالیدگان، خود نوشت، خود گفت، آفریدن، سخن نویسی، سخن آفرینی، بوییدن، بوی یافتن، ایجاد کردن، ابتدا کردن، آغاز کردن، از خود چیزی گفتن خواندن و آوردن، شعر از خویشتن، سخن پردازی، نوشته مترسلانه فصیح و بلیغ، وزارت یا اداره ای که مکاتبات دولتی در آنجا صورت میگرفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انشا
تصویر انشا
هر نوع نوشتۀ ادبی، آموزش نویسندگی، نویسندگی، آفریدن، پدید آوردن، منصب منشی گری و نویسندگی شامل نوشتن نامه ها و فرمان ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انوا
تصویر انوا
سقوط ستاره از یکی از منازل در مغرب و طلوع رقیب آن از مشرق، باران ها، ۲۸ ستاره که هرگاه یکی از آن ها غروب می کرده ستارۀ دیگری در همان ساعت در مشرق طلوع می کرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انشا
تصویر انشا
((اِ))
آفریدن، به وجود آوردن، آغاز کردن، از خود چیزی گفتن، سخن پردازی، نوشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مانوشاک
تصویر مانوشاک
(دخترانه)
بنفشه، نام خواهر منوچهر پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی