جدول جو
جدول جو

معنی انوا

انوا
سقوط ستاره از یکی از منازل در مغرب و طلوع رقیب آن از مشرق، باران ها، ۲۸ ستاره که هرگاه یکی از آن ها غروب می کرده ستارۀ دیگری در همان ساعت در مشرق طلوع می کرده
تصویری از انوا
تصویر انوا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با انوا

انوا

انوا
انواء:
ز بس بدایع چون بوستان پر از انوار
ز بس جواهر چون آسمان پر از انوا.
مسعودسعد.
شکوفه ها همه انوای باغ گردون است
که چون پدیدشدند افتتاح کرد سما.
مسعودسعد.
مسایل انهار و مسایح امطار معابر سیحون بفضول انوا و سیول اندا پر کرده. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به انواء شود
لغت نامه دهخدا

اروا

اروا
سیراب کردن ترویه، روان کردن، به روایت شعر داشتن بر روایت شعر داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

الوا

الوا
ستاره، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی و نیزه دار رستم پهلوان شاهنامه
الوا
فرهنگ نامهای ایرانی