جدول جو
جدول جو

معنی انوجور - جستجوی لغت در جدول جو

انوجور(اَ)
ابن اخشید مکنی به ابوالقاسم. دومین از سلاطین بنی اخشید در مصر. وی از 334 تا 349 هجری قمری حکومت کرد. رجوع به ترجمه سلاطین اسلام لین پول شود، ما انوکه، چه احمق است آن و گفته نمیشود: انوک به. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

واکنش شیمیایی بسیار سریع که ضمن آن مقادیر زیادی گاز و گرما تولید می شود، روان شدن آب، شکافته شدن، سپیده دم شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انزجار
تصویر انزجار
اظهار نفرت و بیزاری کردن، نفرت، بیزاری
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
جمع واژۀ انجار. بامهای خانه بلغت اهل شام و حجاز. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
پادشاه دمشق که 264 هجری قمری درگذشت. (از کامل التواریخ ابن اثیر ج 7 ص 125 ذیل وقایع سنۀ 264 هجری قمری) ، دفتر محاسبه. (فرهنگ شعوری)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
دهی است از بخش طبس شهرستان فردوس با444 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات، میوه، پنبه و گاورس است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
نابایا، ناسزاوار آنچه که واجب نیست ناواجب، ناروا ناسزاوار. یابه ناوجوب. بناواجب بناحق: حدیث میرخراسان وقصه توزیع بگفت رودکی ازروی فخردراشعار چنانچه داده بداوراهزاردیناری بناوجوب بهم کرده ازصغاروکبار. (ازرقی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
ناشایست ناروا نادرست بنگرید به ناوجوه این مالهانه ازوجه نیکوبدست آورده ای تابناوجوه خرج نکنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انزجار
تصویر انزجار
باز ایستادن، منع شدن، نهی شدن، وازده شدن، تنفر، اکراه
فرهنگ لغت هوشیار
سپید گردیدن آخر شب، روشن شدن صبح، رسیدن بلاها از هر سو، ترکیدن بمب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انزجار
تصویر انزجار
((اِ ز ِ))
دوری کردن، رمیدن، بیزار بودن، رمیدگی، نفرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
((اِ فِ))
سپیده دم شدن، روان شدن آب، ترکیدن و باز شدن سر چیزی، ترکیدن بمب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
پکش، پکیدن، تراکش، ترکش، ترکیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
انفجارٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
Deflation, Detonation, Outburst
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
déflation, détonation, explosion
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
디플레이션 , 폭발
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
افراطیت , دھماکہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
enflasyon düşüşü, patlama
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
kupungua kwa bei, mlipuko
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
মুদ্রাস্ফীতি , বিস্ফোরণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
אינפלציה , פיצוץ , פִּרצוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
物価の引き下げ , 爆発
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
deflatie, detonatie, uitbarsting
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
मूल्य-संकोचन , विस्फोट , उभार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
deflasi, ledakan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
เงินเฟ้อ , การระเบิด , การปะทุ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
deflación, detonación, arrebato
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
deflação, detonação, explosão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
膨胀 , 爆炸 , 爆发
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
deflacja, detonacja, wybuch
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
дефляція , вибух
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
Deflation, Detonation, Ausbruch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
дефляция , взрыв , вспышка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
deflazione, detonazione, scoppio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی