معنی انزجار انزجار((اِ ز ِ)) دوری کردن، رمیدن، بیزار بودن، رمیدگی، نفرت تصویر انزجار فرهنگ فارسی معین
انزجار انزجار بازایستادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). منع شدن ونهی شدن. (از اقرب الموارد). بازده شدن. (تاج المصادر بیهقی). وازده شدن. (مصادر زوزنی). لغت نامه دهخدا
انفجار انفجار واکنش شیمیایی بسیار سریع که ضمن آن مقادیر زیادی گاز و گرما تولید می شود، روان شدن آب، شکافته شدن، سپیده دم شدن فرهنگ فارسی عمید