معنی انفجار - فرهنگ فارسی معین
معنی انفجار
- انفجار((اِ فِ))
- سپیده دم شدن، روان شدن آب، ترکیدن و باز شدن سر چیزی، ترکیدن بمب
تصویر انفجار
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با انفجار
انفجار
- انفجار
- سپید گردیدن آخر شب، روشن شدن صبح، رسیدن بلاها از هر سو، ترکیدن بمب
فرهنگ لغت هوشیار
انفجار
- انفجار
- واکنش شیمیایی بسیار سریع که ضمن آن مقادیر زیادی گاز و گرما تولید می شود، روان شدن آب، شکافته شدن، سپیده دم شدن
فرهنگ فارسی عمید