- انهباط
- کم شدن، فرود آمدن فرود آمدن هبوط کردن
معنی انهباط - جستجوی لغت در جدول جو
- انهباط ((اِ هِ))
- فرود آمدن، هبوط کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سامان
سامان گرفتن، سامان پذیری
بسیار خندی، گزافیدن
سامان گرفتن، بنوا شدن، خوب نگاهداشتن شدن، نظم داشتن
رفتار دارای نظم و پیرو اصول معین، قاعده یا اصول حاکم بر فعالیت ها در رفتارها
Discipline
дисциплина
Disziplin
дисципліна
dyscyplina
disciplina
disciplina
disciplina
discipline
discipline
disiplin
अनुशासन
משמעת
disiplin
nidhamu
শৃঙ্খলা
انضباط
به آب رسیدن چاه کن، آب برآوردن
فرو فرستادن
فرود آوردن، فروفرستادن
شب دریوزگی شرم دریوزگی: گدایی با شرمزدگی در شب