معنی انظباط - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با انظباط
انضباط
- انضباط
- سامان گرفتن، بنوا شدن، خوب نگاهداشتن شدن، نظم داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
انضباط
- انضباط
- رفتار دارای نظم و پیرو اصول معین، قاعده یا اصول حاکم بر فعالیت ها در رفتارها
فرهنگ فارسی عمید