دانۀ امرود جنگلی درشت تر از دانۀ امرود که دارای پوست سیاه رنگ و مغز سفید و شیرین است و آن را تف می دهند و می خورند و در طب هم به کار می رود، انجلک، انجکک، انچکک، دانج ابروج هر چیز خرد و کوچک کنایه از آدم قدکوتاه و ریزاندام
دانۀ امرود جنگلی درشت تر از دانۀ امرود که دارای پوست سیاه رنگ و مغز سفید و شیرین است و آن را تف می دهند و می خورند و در طب هم به کار می رود، اَنجُلَک، اَنجُکَک، اَنچُکَک، دانَجِ اَبرُوج هر چیز خُرد و کوچک کنایه از آدم قدکوتاه و ریزاندام
مرکب از ان، یکی از حروف مشبهه بالفعل و نا، ضمیر متکلم معالغیر. بدرستیکه ما. همانا ما، جمع واژۀ نهار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). روزها. (آنندراج). رجوع به نهر و نهار شود
مرکب از اِن، یکی از حروف مشبهه بالفعل و نا، ضمیر متکلم معالغیر. بدرستیکه ما. همانا ما، جَمعِ واژۀ نهار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). روزها. (آنندراج). رجوع به نهر و نهار شود
یکی از بخشهای سه گانه شهرستان نائین و در شمال خاوری این شهرستان واقع است. این بخش ازشمال بدشت کویر، از جنوب به بخش حومه نائین از خاور ببخش خوربیابانک و از باختر به شهرستان اردستان محدود است. منطقۀ این بخش مسطح است و فقط یک رشته ارتفاعات از جنوب خاوری بطرف شمال باختری کشیده شده که در طرف شمال بکوههای منفرد ختم میشود. هوای بخش بعلت متصل بودن به پشت کویر گرمسیر است و آب زراعی آن ازقناتها و کمی از چشمه هاست. محصول عمده آن گندم، جو، سردرختی مانند انار و انجیر و توت است. شغل بیشتر مردم زراعت، و صنایع دستی محلی فلزکاری است و بواسطۀ وجود معدن سرب، مس، زغال سنگ، نیکل و انتیمون بیشترمردم در انارک مشغول کار هستند. این بخش از یازده آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن با قصبۀ انارک 2476 تن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10) قصبۀ مرکزبخش انارک شهرستان نائین با 2173 تن سکنه. آب آن ازچشمه و قنات و محصول آن غلات و اشجار است. دارای معادن سرب، مس، زغال سنگ و منگنز و نیز ادارات دولتی و 12 باب دکان است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
یکی از بخشهای سه گانه شهرستان نائین و در شمال خاوری این شهرستان واقع است. این بخش ازشمال بدشت کویر، از جنوب به بخش حومه نائین از خاور ببخش خوربیابانک و از باختر به شهرستان اردستان محدود است. منطقۀ این بخش مسطح است و فقط یک رشته ارتفاعات از جنوب خاوری بطرف شمال باختری کشیده شده که در طرف شمال بکوههای منفرد ختم میشود. هوای بخش بعلت متصل بودن به پشت کویر گرمسیر است و آب زراعی آن ازقناتها و کمی از چشمه هاست. محصول عمده آن گندم، جو، سردرختی مانند انار و انجیر و توت است. شغل بیشتر مردم زراعت، و صنایع دستی محلی فلزکاری است و بواسطۀ وجود معدن سرب، مس، زغال سنگ، نیکل و انتیمون بیشترمردم در انارک مشغول کار هستند. این بخش از یازده آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن با قصبۀ انارک 2476 تن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10) قصبۀ مرکزبخش انارک شهرستان نائین با 2173 تن سکنه. آب آن ازچشمه و قنات و محصول آن غلات و اشجار است. دارای معادن سرب، مس، زغال سنگ و منگنز و نیز ادارات دولتی و 12 باب دکان است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
نام یکی از ماههای ایرانی دورۀ هخامنشی است. داریوش کبیر (521- 485 قبل از میلاد) در کتیبۀ بیستون وقایع چهارمین و پنجمین سال سلطنت خود را ذکر کرده و لشکرکشیها و جنگها و شکست دشمنان خود را یک بیک با تعیین روز و ماه یاد کرده است و از آنجا اسامی نه ماه از ماه های هخامنشی محفوظ مانده که یکی انامک است. و آن بمعنی ’بی نام’ است و از آن پروردگار بزرگ که برتر از نام و نشان است اراده کرده اند. (از خرده اوستا حواشی ص 206 و 207). و رجوع به ایران باستان پیرنیا ج 1 ص 542 و 543 و 547 و 554 و ج 2 ص 1499 شود، رویانیدن. (منتهی الارب) (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج). گویند انبت الله نباتاً فهو منبوت. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، موی زهار برآوردن کودک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
نام یکی از ماههای ایرانی دورۀ هخامنشی است. داریوش کبیر (521- 485 قبل از میلاد) در کتیبۀ بیستون وقایع چهارمین و پنجمین سال سلطنت خود را ذکر کرده و لشکرکشیها و جنگها و شکست دشمنان خود را یک بیک با تعیین روز و ماه یاد کرده است و از آنجا اسامی نه ماه از ماه های هخامنشی محفوظ مانده که یکی انامک است. و آن بمعنی ’بی نام’ است و از آن پروردگار بزرگ که برتر از نام و نشان است اراده کرده اند. (از خرده اوستا حواشی ص 206 و 207). و رجوع به ایران باستان پیرنیا ج 1 ص 542 و 543 و 547 و 554 و ج 2 ص 1499 شود، رویانیدن. (منتهی الارب) (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج). گویند انبت الله نباتاً فهو منبوت. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، موی زهار برآوردن کودک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
پیوسته بودن نزدیک کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پیوسته بودن نزد کسی. (آنندراج). مواظبت کردن کسی را. و به این معنی با ’علی’ متعدی شود. (از اقرب الموارد).
پیوسته بودن نزدیک کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پیوسته بودن نزد کسی. (آنندراج). مواظبت کردن کسی را. و به این معنی با ’علی’ متعدی شود. (از اقرب الموارد).
درختی از تیره گل سرخیان که در ایران در جنگلهای خشک فارس و کوههای بختیاری و لرستان وجود دارد. دانۀ آن شبیه بدانۀ امرود و مغز آن سفید است و آنرا خورند. گرفتن پوست آن مشکل است. انجکک. دانج ابروج. دانگ افرونک. (فرهنگ فارسی معین). انچوکک. (یادداشت مؤلف).
درختی از تیره گل سرخیان که در ایران در جنگلهای خشک فارس و کوههای بختیاری و لرستان وجود دارد. دانۀ آن شبیه بدانۀ امرود و مغز آن سفید است و آنرا خورند. گرفتن پوست آن مشکل است. انجکک. دانج ابروج. دانگ افرونک. (فرهنگ فارسی معین). انچوکک. (یادداشت مؤلف).
دهی است از بخش اهرم شهرستان بوشهر با 263 تن سکنه. آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرماست. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7) ، در شواهد زیر ظاهراً اصطلاح طبی است و معنی علت یا ’اختلال در عضوی که باعث بروز مرض در عضوی دیگر شود’ می دهد: آب که بچشم فرود آید اگر بابتدا بود و علامات پدید آمده بود و دیدار هنوز بازناداشته بود علاج پذیر بود و آسان بود و بازچن (چون) مستحکم شده بود و دیدار بازداشته بود علاج دشوار بود و این بیماری خاص بود و بانبازی معده بود... (هدایهالمتعلمین چ دانشگاه مشهد صص 280- 281) .آفتها که بانبازی دیگر افتد یا به انبازی دماغ یا به انبازی دیگر افتد یا به انبازی نخاع یا به انبازی دل یا به انبازی دیگر احشاء. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
دهی است از بخش اهرم شهرستان بوشهر با 263 تن سکنه. آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرماست. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7) ، در شواهد زیر ظاهراً اصطلاح طبی است و معنی علت یا ’اختلال در عضوی که باعث بروز مرض در عضوی دیگر شود’ می دهد: آب که بچشم فرود آید اگر بابتدا بود و علامات پدید آمده بود و دیدار هنوز بازناداشته بود علاج پذیر بود و آسان بود و بازچن (چون) مستحکم شده بود و دیدار بازداشته بود علاج دشوار بود و این بیماری خاص بود و بانبازی معده بود... (هدایهالمتعلمین چ دانشگاه مشهد صص 280- 281) .آفتها که بانبازی دیگر افتد یا به انبازی دماغ یا به انبازی دیگر افتد یا به انبازی نخاع یا به انبازی دل یا به انبازی دیگر احشاء. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
بند نمودن در را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بستن در را. (از اقرب الموارد) ، اسبی است مر غنی بن اعصر را. (منتهی الارب) (آنندراج) : اعوجی کردار و دلدل قامت و شبدیزنعل رخش فرمان و براق اندام و شبرنگ اهتزاز. منوچهری. شاهزاده عزم کرد کی روزی شکار کنند و در زیر ران آورد اغرّی، محجلی عقیلی نژاد، از نسل اعوج و لاحق... (سندبادنامه ص 251)
بند نمودن در را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بستن در را. (از اقرب الموارد) ، اسبی است مر غنی بن اعصر را. (منتهی الارب) (آنندراج) : اعوجی کردار و دلدل قامت و شبدیزنعل رخش فرمان و براق اندام و شبرنگ اهتزاز. منوچهری. شاهزاده عزم کرد کی روزی شکار کنند و در زیر ران آورد اغرّی، محجلی عقیلی نژاد، از نسل اعوج و لاحق... (سندبادنامه ص 251)
درختی از تیره گل سرخیان که در ایران در جنگلهای خشک فارس و کوههای بختیاری و لرستان وجود دارد. دانه آن شبیه بدانه امرود و مغز آن سفید است و آنرا خورند. گرفتن پوست آن مشکل است انجکک دانج ابروج دانگ افرونک
درختی از تیره گل سرخیان که در ایران در جنگلهای خشک فارس و کوههای بختیاری و لرستان وجود دارد. دانه آن شبیه بدانه امرود و مغز آن سفید است و آنرا خورند. گرفتن پوست آن مشکل است انجکک دانج ابروج دانگ افرونک