- انقلیس
- یونانی تازی گشته مار ماهی
معنی انقلیس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شیز کیانی از گیاهان
بجای (انگلیسی) (منسوب به انگلیس و انگلستان) استعمال شود، جمع انگلیسها
لاتینی (ک) شنگار از گیاهان
مار ماهیان
جمع ابلیس
یونانی از داروها زنگیدارو
یونانی خونچین کوهی
اهریمنان
آشوب، دگردیسی، واگشت، جنبش، دگرگونی
جمع املیس، کویرها شوره زارها
دانه تلخ از گیاهان
منسوب به انگلیس. از مردم انگلیس اهل انگلستان، جمع انگلیسیان، هر چیز ساخته و پرداخته انگلستان، زبان مردم انگلستان
فرو رفتن در آب فرو رفتن ستاره
برکندگی برکنده شدن از بیخ کنده شدن از بیخ بر آمدن از ریشه در آمدن، بر کندگی. برکنده شدن، برکندگی
برگشتگی دگرگونی، زیر و رویی زیرور و شدن، خیزش (قیام) آشوب شورش برگشتن از حالی بحالی دگر گون شدن، زیر و رو شدن وا گردیدن بر گشتن، بر گشتگی تغییر تحول تبدل، شورش بی آرامی، شورش عده ای برای واژگون کردن حکومت موجود و ایجاد حکومتی نو، شورش دل منش گردا استفراغ قی، انقلاب در عناصر بمعنی تبدیل صورتی بصورت دیگر است و آن همان کون و فساد است، جمع انقلابات. برگشتن، بازگردانیدن، واژگون شدن و برگشتن از کاری، آشوب و شورش، انعکاس
پرند موی
منسوب به انقاس سیاه
یونانی تازی گشته مار ماهی
برکنده شدن، از بیخ وبن کنده شدن
ابلیس ها، عزازیل ها، شیاطین، جمع واژۀ ابلیس
جمع ناقل، سروا گویان تر زبانان جابه جا کنندگان جمع ناقل. درحالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
((اِ قِ))
فرهنگ فارسی معین
دگرگون شدن، زیر و رو شدن، قیام گروهی برای واژگون کردن یک حکومت، استفراغ، قی، نا آرامی، بی قراری، هیجان، شورش، عصیان، تبدیل صورتی به صورت دیگر (فلسفه)
تحول اساسی در حکومت یک کشور توسط تود های ناراضی جامعه که باعث تحولات سیاسی و اقتصادی و غیره می شود، آشوب، شورش، برگشتن از حالی به حال دیگر، دگرگون شدن، در علم نجوم رسیدن خورشید به دورترین نقطه از استوای فلکی
Revolution
одинаковость
(DE) Revolution
подібність
(PL) rewolucja
(PT) revolução
(IT) rivoluzione
(ES) revolución
(FR) révolution