جدول جو
جدول جو

معنی انفصال - جستجوی لغت در جدول جو

انفصال
نا پیوستگی، جدایی
تصویری از انفصال
تصویر انفصال
فرهنگ واژه فارسی سره
انفصال
جدا شدن، انقطاع
تصویری از انفصال
تصویر انفصال
فرهنگ لغت هوشیار
انفصال
منفصل شدن، جدا شدن، جدایی، گسستگی، برکنار شدن از کار و شغل
تصویری از انفصال
تصویر انفصال
فرهنگ فارسی عمید
انفصال
((اِ فِ))
جدا شدن، بی کار شدن
تصویری از انفصال
تصویر انفصال
فرهنگ فارسی معین
انفصال
Disengagement
تصویری از انفصال
تصویر انفصال
دیکشنری فارسی به انگلیسی
انفصال
disengagement
دیکشنری فارسی به روسی
انفصال
Ablösung
دیکشنری فارسی به آلمانی
انفصال
відключення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
انفصال
disengagement
دیکشنری فارسی به لهستانی
انفصال
脱离
دیکشنری فارسی به چینی
انفصال
desligamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
انفصال
disimpegno
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
انفصال
desapego
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
انفصال
désengagement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
انفصال
disengagement
دیکشنری فارسی به هلندی
انفصال
การยกเลิกการมีส่วนร่วม
دیکشنری فارسی به تایلندی
انفصال
pemutusan hubungan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
انفصال
ولّد
دیکشنری فارسی به عربی
انفصال
विमोचन
دیکشنری فارسی به هندی
انفصال
ניתוק
دیکشنری فارسی به عبری
انفصال
退会
دیکشنری فارسی به ژاپنی
انفصال
탈퇴
دیکشنری فارسی به کره ای
انفصال
katılımı sonlandırma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
انفصال
kutenganisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
انفصال
বিচ্ছিন্নতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
انفصال
علیحدگی
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انفصالی
تصویر انفصالی
منسوب به انفصال یا تناسخ انفصالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفصالی
تصویر انفصالی
منصوب به انفصال، برکنار شده، کارمند انفصالی، جدا شده، بخش انفصالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انفقال
تصویر انفقال
کوپلگی کلون شدن، بازگشتن، به دنبال کار خود رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفعال
تصویر انفعال
شدن کار، اثر پذیرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفصام
تصویر انفصام
جدا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفصاد
تصویر انفصاد
روان شدن چون خون، ترک خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفتال
تصویر انفتال
تافتگی باز گشتن باز ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفصام
تصویر انفصام
شکسته شدن، شکستگی، ترک خوردن، بریده شدن، گسستگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انفعال
تصویر انفعال
از چیزی یا امری اثر پذیرفتن، شرمنده شدن، شرمندگی، در علوم ادبی در دستور زبان عربی، از مصدرهای ثلاثی مزید، حالت بیکار ماندن
فرهنگ فارسی عمید