جدول جو
جدول جو

معنی انعقاد - جستجوی لغت در جدول جو

انعقاد
بسته شدن، بسته شدن و غلیظ شدن مایع، بسته شدن پیمان، برپایی جلسه، مجلس و امثال آن ها
تصویری از انعقاد
تصویر انعقاد
فرهنگ فارسی عمید
انعقاد
(اِ تِ زَ)
بسته شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) (از اقرب الموارد). بسته شدن و مجتمع شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). پیوستن. بستن. (یادداشت مؤلف).
لغت نامه دهخدا
انعقاد
بسته شدن
تصویری از انعقاد
تصویر انعقاد
فرهنگ لغت هوشیار
انعقاد
((اِ عِ))
بسته شدن پیمان، بسته شدن مایع
تصویری از انعقاد
تصویر انعقاد
فرهنگ فارسی معین
انعقاد
بستن
تصویری از انعقاد
تصویر انعقاد
فرهنگ واژه فارسی سره
انعقاد
تشکیل، انجماد، بسته شدن، دلمه شدن، بستن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بحث کردن دربارۀ مقاله یا کتاب یا اثر هنری به طوری که خوبی ها و بدی هایش آشکار شود، عیب جویی، آشکار کردن عیب کسی، آشکار کردن عیب شعر، جدا کردن پول خوب از بد، نقد گرفتن پول، سره گرفتن، سره کردن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
سره کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). سره گرفتن. (ناظم الاطباء). بیرون کردن درمهای ناسره از میان درمها. (از اقرب الموارد). بهین چیزی برگزیدن. (تاج المصادر بیهقی).
لغت نامه دهخدا
سره کردن، تبه کردن، کاه ازدانه جداکردن: سره از ناسره جداکردن به گزینی سره کردن، نقد گرفتن پول، جدا کردن (خوب از بدیا کاه از گندم و مانند آن)، خرده گرفتن، به گزینی خرده گیری، شرح معایب و محاسن شعر یا مقاله یا کتابی با سنجش اثری ادبی یا هنری بر معیار یا عملی تثبیت شده، جمع انتقادات
فرهنگ لغت هوشیار
بر آمدن گرد و خاک، استوار شدن گره، باز شدن ابر، کوفتگی، گود شدن، پراکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انعقاف
تصویر انعقاف
کج شدن خم گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
((اِ تِ))
خالص کردن، جدا کردن خوب از بد، خرده گرفتن، برشمردن درستی ها و نادرستی های یک اثر ادبی یا هنری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
خرده گیری، سخن سنجی، نکوهش، سره کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
نقدٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
Criticism
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
critique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
आलोचना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
تنقید
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
সমালোচনা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
ukosoaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
eleştiri
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
비판
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
批判
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
ביקורת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
การวิจารณ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
kritik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
kritiek
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
crítica
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
critica
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
crítica
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
krytyka
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
критика
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
Kritik
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
критика
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انتقاد
تصویر انتقاد
批评
دیکشنری فارسی به چینی