جدول جو
جدول جو

معنی انعطاف - جستجوی لغت در جدول جو

انعطاف
قابلیت خم و راست شدن به هر سو، برگشتن، بازگردیدن، آمادگی برای سازگاری با محیط، دیگران یا دشواری ها
تصویری از انعطاف
تصویر انعطاف
فرهنگ فارسی عمید
انعطاف(اِ تِ)
دوتا شدن و بازگردیدن و خم شدن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). انثناء. (از اقرب الموارد). خم گرفتن و برگردیدن. (غیاث اللغات). بدو درآمدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). تاه شدن. برتافتن. میل کردن. (یادداشت مؤلف).
لغت نامه دهخدا
انعطاف
دو تا شدن و باز گردیدن و خم شدن، میل کردن، تاه شدن
تصویری از انعطاف
تصویر انعطاف
فرهنگ لغت هوشیار
انعطاف((اِ عِ))
خم شدن، کج شدن، خمیدگی، خم
تصویری از انعطاف
تصویر انعطاف
فرهنگ فارسی معین
انعطاف
نرمش
تصویری از انعطاف
تصویر انعطاف
فرهنگ واژه فارسی سره
انعطاف
تساهل، نرمش، نرمی، خمیدگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اعطاف
تصویر اعطاف
عطف ها، کرانه ها، جانب ها، جمع واژۀ عطف
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
مهربانیها. جمع واژۀ عطف. (از کنز از غیاث اللغات). جمع واژۀ عطف. مهربانیها. (آنندراج) (از ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی).
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
در دباغ نهاده شدن پوست و آب پاشیده شدن بر آن تا بدبوی و گرم گردد و پشم کنده شود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). در دباغ گذاشته شدن پوست تا فاسد و بدبوی شود. (از اقرب الموارد). گندا شدن پوست. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِثْ)
خم گرفتن و دوتا شدن و درپیچیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). انعطاف. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
بدرازا دریده شدن جامه. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). شکافته شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). انشقاق. (از اقرب الموارد). شکافته شدن جامه بطول. (یادداشت مؤلف).
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ عَ)
کج گردیدن و خم گرفتن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). کج و خم شدن. (از اقرب الموارد). خم آوردن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
متهم کردن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). کسی را متهم کردن. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از انعطاط
تصویر انعطاط
خمش بی شکستن نرم خمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انعساف
تصویر انعساف
خم گرفتن، دو تاشدن، در پیچیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انعطاف پذیری
تصویر انعطاف پذیری
نرمش خم پذیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انعقاف
تصویر انعقاف
کج شدن خم گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انعطاف پذیر
تصویر انعطاف پذیر
خم پذیر قابل انعطاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعطاف
تصویر اعطاف
مهربانیها، جمع عطف و کرانه چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انطاف
تصویر انطاف
متهم کردن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعطاف
تصویر اعطاف
((اِ))
مهربانی و لطف کردن، توجه و میل کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انعطاف پذیری
تصویر انعطاف پذیری
Flexibility, Plasticity, Pliability
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انعطاف پذیر
تصویر انعطاف پذیر
Adaptable, Limber, Supple
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انعطاف پذیری
تصویر انعطاف پذیری
гибкость , пластичность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انعطاف پذیر
تصویر انعطاف پذیر
адаптируемый , гибкий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انعطاف پذیری
تصویر انعطاف پذیری
Flexibilität, Plastizität, Biegsamkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انعطاف پذیر
تصویر انعطاف پذیر
anpassungsfähig, flexibel
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انعطاف پذیری
تصویر انعطاف پذیری
гнучкість , пластичність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انعطاف پذیر
تصویر انعطاف پذیر
пристосовний , гнучкий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انعطاف پذیری
تصویر انعطاف پذیری
elastyczność, plastyczność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انعطاف پذیر
تصویر انعطاف پذیر
dostosowalny, elastyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انعطاف پذیری
تصویر انعطاف پذیری
灵活性 , 可塑性 , 柔韧性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از انعطاف پذیر
تصویر انعطاف پذیر
可适应的 , 灵活的 , 柔韧的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از انعطاف پذیری
تصویر انعطاف پذیری
flexibilidade, plasticidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از انعطاف پذیر
تصویر انعطاف پذیر
adaptável, flexível
دیکشنری فارسی به پرتغالی