- انصاری
- یاری ده منسوب به (انصار)
معنی انصاری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در بستی منسوب به انحصار، منحصر: فروش... انحصاری است
ناباوری به دینT عدم اعتقاد به روزشمار
نیگر
منسوب به انحصار، منحصر، متعلق به شخص و مؤسسه یا گروهی معین
یاری دهندگان، یاری کنندگان، یاران، گروهی از مردم مدینه که حضرت رسول (ص) را یاری کردند
ترسایان، پیروان دین حضرت عیسی (ع)
جمع ناصر و نصیر، یاری کنندگان، گروهی از مردم مدینه که در هجرت رسول (ص) از مکه به مدینه او را یاری کردند
ناصرها، یاری کننده ها، یار و یاورها، جمع واژۀ ناصر
نصیرها، یار و مددکارها، جمع واژۀ نصیر
گروهی از مردم مدینه که پس از هجرت حضرت رسول از مکه به مدینه به آن حضرت ایمان آوردند و او را یاری کردند
نصیرها، یار و مددکارها، جمع واژۀ نصیر
گروهی از مردم مدینه که پس از هجرت حضرت رسول از مکه به مدینه به آن حضرت ایمان آوردند و او را یاری کردند
اجرایی
شراکت
آکومولاتور، خازن
پیوستی چسبی پیوسته مداوم علی الدوام، پیوستگی و چسبندگی شی هادی در مسیر الکتریسیته
شمردنی منسوب به احصاء، قابل شمارش شمردنی
منسوب به اخبار کسی که حکایت ها و قصه ها و داستانها را روایت کند محدث اثری مقابل اصولی، در اصطح فقیهان شیعه کسی را گویند که فقط بظاهر حدیث ها تمسک کند و بدلیل های عقلی روی نیاورد، در اصطح ابن الندیم (صاحب الفهرست) و زمان او تاریخ نویس عالم به تاریخ و ترجمه احوال، منسوب به فرقه اخباریان. منسوب به اخبار یا مضارع اخباری. فعل مضارعی که وجه صرفی آن دلت کند بر حدوث کار بطریق خبر و قطع و یقین: (میشوم میخواهم میروم) یا وجه اخباری. یکی از وجه های شش گانه در صرف فعلها و آن این است که کار را بطور قطع و یقین بیان نماید: (میروم رفتم خواهم رفت)
ناگزیری ناخواستی منسوب به اجبار. کاری که از روی قهر و ستم انجام گیرد مقابل اختیاری، نظام اجباری. خدمت سربازی که جوانان باید مدت دو سال بدان بپردازند نظام وظیفه
منسوب به اختصار چیزی که در آن اختصار بعمل آمده باشد مطلب یاسخنی که بکوتاهی و اختصار در آمده باشد، یا عمت اختصاری. نشانی که کلمه یا سخنی یا مطلبی را بکوتاهی نمایش میدهد مث (رک) عمت اختصاری (رجوع کنید) و (ص) عمت اختصاری (صلی الله علیه) است. یا عیم اختصاری. نشانهایی که به کوتاهی گویای سخن یا مطلب یا کلمه ایست یا نشانه اختصاری
منسوب به ادرار (بمعنی وظیفه و مستمری)
پلیدی ناپاکی کثیفی، بدبختی نگون بختی سیه روزی
دورکی زمانیک منسوب به ادوار نوبتی. امری که نوبت به نوبت و دوره بدوره صورت میگیرد. یا جنون ادواری دیوانگیی که گاه بگاه و در دره های معین بروز میکند
ناخواسته، به زور
دهدهی
برگشت، چشم پوشی
به درستی، به دادمندی
ویژه سازی
گماشتگی
آلتن، آلی
لوس ننر شخصی که اطواردر میاورد
لوس ننر شخصی که اطواردر میاورد
روزه گشا: خوراکی که به هنگام روزه گشایی خورده می شود طعام و خوراکی که بهنگام افطار خورند
یکی از آوازهای ایرانی مغموم و دردناک از متعلقات شور ولی گام آن به سه گاه نزدیکتر از شور است
بویه فروش، کشتیبان
منسوب به انباغ: (زین قبه که خواهران انباغی هستند درو چهار هم پهلو) (ناصر خسرو 379)