معنی انخناق - جستجوی لغت در جدول جو
انخناق
گلو گرفته شدن، خفه شدن
گلو گرفته شدن، خفه شدن
تصویر انخناق
فرهنگ لغت هوشیار
انخناق
((اِ خِ))
خفه گردیدن
خفه گردیدن
تصویر انخناق
فرهنگ فارسی معین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر انخناس
انخناس
واپس ماندن سپس ماندن بازگشتن
واپس ماندن سپس ماندن بازگشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اختناق
اختناق
خفگی و گلوگیر شدن
خفگی و گلوگیر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اختناق
اختناق
تنگنا، خفگی، فشار، تنگنا
تنگنا، خفگی، فشار، تنگنا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر انطباق
انطباق
برابری، سازش
برابری، سازش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر اعتناق
اعتناق
کاری را به گردن گرفتن
کاری را به گردن گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انبعاق
انبعاق
فزونگویی درازگویی، ناگاه سخن گفتن، ناگاه فرود آمدن، شکافته شدن
فزونگویی درازگویی، ناگاه سخن گفتن، ناگاه فرود آمدن، شکافته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انخیاس
انخیاس
کوس بستن باز
کوس بستن باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انخماص
انخماص
فرو نشستن آماس
فرو نشستن آماس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انخلال
انخلال
تباهی
تباهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انخلاع
انخلاع
بر کنده شدن، از جا در رفتن
بر کنده شدن، از جا در رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انخفاض
انخفاض
به نشیت افتادن، پست شدن، فرو نشستن
به نشیت افتادن، پست شدن، فرو نشستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انخفاس
انخفاس
دگرگونی آب
دگرگونی آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انخساف
انخساف
کور شدن چشم، ناپدید شدن، ماه گرفتگی
کور شدن چشم، ناپدید شدن، ماه گرفتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انخزام
انخزام
شکافته شدن، بریده شدن، به پایان رسیدن، نابود شدن از میان رفتن
شکافته شدن، بریده شدن، به پایان رسیدن، نابود شدن از میان رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انخزال
انخزال
در سخن ماندن
در سخن ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انخراط
انخراط
لاغر شدن تن آدمی
لاغر شدن تن آدمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انخداع
انخداع
فریفته شدن، فریب خوردن
فریفته شدن، فریب خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انحماق
انحماق
نابخردی، گولیدن (احمق شدن)، فروتنی، سرد بازاری
نابخردی، گولیدن (احمق شدن)، فروتنی، سرد بازاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انتیاق
انتیاق
برگزیدن
برگزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انتطاق
انتطاق
حرف زدن، سخن گفتن
حرف زدن، سخن گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
انتساق
سامان پذیرفتن، سامان دادن نظم پذیرفتن منظم گردیدن مرتب شدن، نظم دادن ترتیب دادن، جمع انتساقات
سامان پذیرفتن، سامان دادن نظم پذیرفتن منظم گردیدن مرتب شدن، نظم دادن ترتیب دادن، جمع انتساقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اندقاق
اندقاق
کوفتگی، شکستگی شکستن
کوفتگی، شکستگی شکستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اندفاق
اندفاق
ریخته شدن، به شتاب رفتن
ریخته شدن، به شتاب رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انسفاق
انسفاق
باز شدن در
باز شدن در
فرهنگ لغت هوشیار
انسحاق
سوده شدن، فراخ شدن، خشک شدن پستان ماده شتر، خشک شدن شیر، شکستن چون دل
سوده شدن، فراخ شدن، خشک شدن پستان ماده شتر، خشک شدن شیر، شکستن چون دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انزلاق
انزلاق
لغزیده شدن لغزیدن
لغزیده شدن لغزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
انزعاق
پیش افتادن پیشی گرفتن در اسپدوانی، به شتاب رفتن، ترسیدن از تاریکی ترس ازشب
پیش افتادن پیشی گرفتن در اسپدوانی، به شتاب رفتن، ترسیدن از تاریکی ترس ازشب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انذلاق
انذلاق
تیز گردیدن تیز شدن
تیز گردیدن تیز شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انمحاق
انمحاق
پنهان شدن ماه کاهیده گشتن
پنهان شدن ماه کاهیده گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انگنار
انگنار
کنگر فرنگی
کنگر فرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انفلاق
انفلاق
پاره پاره گشتن شکافتگی شکافته شدن، شکافتگی. شکافته شدن
پاره پاره گشتن شکافتگی شکافته شدن، شکافتگی. شکافته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر انفراق
انفراق
جدا گشتگی
جدا گشتگی
فرهنگ لغت هوشیار
انفتاق
گشادگی فراخی فربهی جدا شدن شکافته گردیدن، گشاده شدن فرج زن، شکافتگی گشادگی
گشادگی فراخی فربهی جدا شدن شکافته گردیدن، گشاده شدن فرج زن، شکافتگی گشادگی
فرهنگ لغت هوشیار