جدول جو
جدول جو

معنی انجیه - جستجوی لغت در جدول جو

انجیه
(اَ یَ)
جمع واژۀ نجی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). همرازان. (یادداشت مؤلف). و رجوع به نجی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انسیه
تصویر انسیه
(دخترانه)
مونث انسی، مربوط به انس، انسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انجیره
تصویر انجیره
سوراخ، سوراخ معقد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انجین
تصویر انجین
ریزه ریزه، ریزریزشده، بریده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اندیه
تصویر اندیه
ندیٰ ها، نم ها، شبنم ها، باران ها، گیاهان تازه، خاکهای نمناک، بخشش ها و دهش ها، بخورها، جمع واژۀ ندیٰ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انجیل
تصویر انجیل
هر یک از چهار کتاب نوشته شده توسط متّی، مرقس، لوقا و یوحنا در شرح زندگانی حضرت عیسی، مژده، بشارت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انجره
تصویر انجره
گزنه، گیاهی علفی و خودرو از خانوادۀ نعنا دارای با برگ های کرک دار که در صورت تماس با آن ماده ای اسیدی ترشح می کند و مصرف خوراکی و درمانی دارد،
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انجیر
تصویر انجیر
میوه ای درشت و شیرین و گوشت دار به رنگ های زرد و قرمز که درون آن پر از دانه های ریز است، درخت این میوه از تیرۀ انجیریان، با برگ های شکاف دار و پوست خاکستری که در اقسام متعدد وجود دارد
سوراخ
فرهنگ فارسی عمید
گردی قهوه ای رنگ و مکیف و عطسه آور که باعث تحریک غشای بینی می شود و جریان اشک را زیاد می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انجیده
تصویر انجیده
ریزریزشده، زخم خورده، آزرده، زخمی، برای مثال زمین خسته از خون انجیدگان / هوا بسته از آه رنجیدگان (نظامی۵ - ۷۹۷)
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
ریزه ریزه. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) ، کج کردن
لغت نامه دهخدا
جایی از رستاق وزواه از رساتیق قم بوده است. (از تاریخ قم 139) ، آماسیدن پوست، انحدر جلده. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). تورم و غلیظ شدن پوست. (از اقرب الموارد). برآماهیده شدن. (تاج المصادر بیهقی)، هضم شدن. گذشتن. (یادداشت مؤلف) : و خبزه (خبزالسلت) اذابرد... یبطی ٔ انهضامه و انحداره. (ابن البیطار).
- بطی ٔ الانحدار، دیرگذر. دیرگذار. (یادداشت مؤلف).
،
{{اسم}} فرودآمدگی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ لَ / لِ)
دهی است از بخش بانۀ شهرستان سقز با 112 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، توتون، زغال، کتیراو گزانگبین است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
نام کتب مقدس مسیحیان که اهم آنها چهار است: انجیل متی. انجیل مرقس، انجیل لوقا و انجیل یوحنا. ج، اناجیل. (فرهنگ فارسی معین). کتاب ترسایان. انگلیون. (صحاح الفرس). عهدجدید. صورهالحدیثه. (از ابن الندیم). کتاب عیسی علیه السلام. (یذکر و یؤنث، فمن انث اراد الصحیفه و من ذکر اراد الکتاب). (منتهی الارب). چهار انجیل قانونی داریم یعنی متی، مرقس، لوقا و یوحنا. انجیل یوحنا مثل سه انجیل دیگر نیست. انجیل متی، مرقس و لوقا هرکدام شرح مختصری از زندگانی و تعلیمات و مرگ و قیام مسیح بدست میدهند. در صورتی که انجیل یوحنا مختصری از اتفاقات مهم را که مربوط بزندگانی مسیح است نقل میکند به اضافۀ تعلیمات روحانی و اوامر او که در سایرین توجهی نشده و پیدا نمیشود. انجیل یوحنا مطلب الوهیت مسیح را بیش از سایرین متعرض شده و مقاومتی را که فریسیان نسبت به مسیح مینمودند و آنچه را که مسیح در هفتۀ آخرین قبل از صلیب شدنش فرمود و فقرۀ احیای ایلعاذر را بتفصیل مذکور میدارد. لکن بعضی از امور را مثل حکایت میلاد و صعود مسیح و عشاء ربانی و سایر عجایب و امثالی را که سایرین مذکور داشته اند او ترک نموده است دقت کامل در انجیل یوحنا این مسأله را روشن میسازد که وقایعی که در اناجیل سه گانه دیگر نقل شده خوانندگان یوحنا قبلاً به آن اطلاع داشته اند. از این جهت معلوم است که انجیل یوحنا قدری عقب تر از اناجیل دیگر نوشته شده است. سابقاً علما دریافتند که بیشتر مطالب و مندرجات در اناجیل متی، مرقس و لوقا یک یکنواخت است. بسیاری از قسمتهای این اناجیل متشابه یکدیگر و دارای همان وقایع و اطلاعات میباشد که در دیگریست، حتی سنخ و سیاق عبارت متحد است. ظاهراً جهت این است که منابع اطلاعات نویسندگان این اناجیل، مطالب و حقایقی بود که بوسیلۀ رسولان، شاگردان و مردم آن عصر ایراد و تکرار میشد و یک عنوان و شکل متحدی بعد از قیام مسیح داشت. بدون شک بعضی از این وقایع قبل از نوشته شدن اناجیل برشتۀ تحریر درآمد. برای اظهار و بیان آنکه کدام یک از اناجیل زودتر نوشته شده عقیدۀ محکم اینست که انجیل مرقس زودتر از همه نوشته شد و ظن قویست که استناد او پطرس رسول بود پس از آن متی و لوقانوشته شدند متی در نوشتن انجیل خود، مرقس و نسخۀ دیگری از گفته های مسیح را که شاید خودش تهیه کرده بود و قبلاً بزبان آرامی نوشته شده بود منبع اطلاعات خود قرار داد. لوقا نیز مرقس را مدرک قرار دارد و همان نسخۀ گفته های مسیح را بکار برد. اناجیل در قرن دوم معمول بوده از جمله یوستینس شهید آنها را در سال 140 م. بکار میبرد. اگرچه برخی نوشته ها بودند که مدعی صحت بوده و عمر و اعمال مسیح در آنها مسطور بود از آن جمله اناجیلی که به ابوکریفا یعنی جعلی موسوم است و تابحال باقی است ولی اینها حاوی اقسام غلطها و افسانه ها میباشد. از جمله دلایلی که بر صحت اناجیل میباشد، اولاً شهادت کاتبان قرن دوم و بعد از آن است. دوم اقتباساتی است که اجداد متقدمین از آنها نموده اند. سوم ترجمه های قدیم مانند ایتالیائی و پشیطو است که بقرن دوم منسوبند و در تمام نکات با همین انجیلی که در دست و فعلاً معمول است مطابق میباشد. (از قاموس کتاب مقدس). اناجیل متی، مرقس و لوقا مابین 7 تا 60 مسیحی وانجیل یوحنا در حدود 90 مسیحی نوشته شده. (از یادداشتهای مؤلف) : نزل علیک الکتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیه و انزل التوریه والانجیل. (قرآن 3/3) فروفرستاد بر تو این نامه براستی و درستی گواهی استوار گیر، آن نامه ها را که پیش از این فرو فرستاد توریت موسی و انجیل عیسی از پیش. (کشف الاسرار ج 2 ص 1).
بزرق تو این بار غره نگردم
کز انجیل و توراه پیشم نخوانی.
منوچهری.
بحق توریه و انجیل... بیعت فرمانبریست. (تاریخ بیهقی).
کنم تفسیر سریانی ز انجیل
بخوانم از خط عبری معما.
خاقانی.
برجیس جاثلیق که انجیل دارد از بر
گفت از مدایح تو برون دفتری ندارم.
خاقانی.
این بیان اکنون چو خر در یخ بماند
چون نشاید بر جهود انجیل خواند.
مولوی.
بدین ای فرومایه دنیا مخر
چو خرما به انجیل عیسی مخر.
(بوستان).
نه از لات و عزی برآورد گرد
که توراه و انجیل منسوخ کرد.
(بوستان).
در انجیل آمده است. (گلستان سعدی چ شوریده ص 72).
- اهل انجیل، نصاری و پیروان حضرت عیسی. (ناظم الاطباء). و رجوع به قاموس کتاب مقدس شود، جمع واژۀ آنح. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به آنح شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
انجیر. رجوع به انجیر شود، نالیدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی چ بینش ص 212). بانک کردن. (از مصادر زوزنی از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ / رِ)
دهی است از بخش زرقان شهرستان شیراز با 190تن سکنه. آب آن از رود خانه سیوند و محصول آن غلات، چغندر و میوه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ / نِ)
دهی است از بخش بانۀ شهرستان سقز با 230 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، توتون، انگور، و محصولات جنگلی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) ، گمراه شدن و بی راه شدن، روگردان شدن، عصیان کردن و یاغی شدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ جَ رَ / رِ)
گزنه. (ناظم الاطباء). نباتی است که آنرا نبات النار گویند و تخم آنرا قریض خوانند و تخم آن مستعمل است. سه درم آنرا با شیرتازه بخورند قوت باه دهد و بکوبند و با عسل بر قضیب مالند سطبر گرداند. (برهان قاطع) (آنندراج). گیاهی است تند که چون بعضوی رسد بگزد و بلغت دری طبری آنراگزنه گویند یعنی میگزد و در آن ولایات بسیار است. (انجمن آرا). ارباسیوس گوید انجره اقالیقی گویند و به تازی او را قریض گویند... در نواحی جرجان بر لبهای جو بسیار بود و هرگاه عضوی بدان سوده شود خارش و سوزش در آن عضو افتد و اهل جرجان از آن نوعی طعام سازند و قسیطا گوید اگر کسی به افراط انجره را بر اعضا بمالد بمیرد و تخم انجره خرد باشد و پهن و صیقل و ازرق باشد و بعضی آنرا بتخم کتان تشبیه کرده اند... مقوی باه بود و بلغم براند و بروسینه را از اخلاط پاک سازد. (ترجمه صیدنۀ ابوریحان بیرونی نسخه خطی). بعربی قریض و بلغت دارالمرز گزنه و بترکی کجیت و بهندی اتنکن و بلاتینی ارتیک پریوم و بلغت گیلان هرتیکه گویند. نباتی است بر آن پرتشریف انبوه و پرخار و ریزه و خارهای ساق آن ظاهرتر و چون ملاصق بدن شود باعث حمرت و سوزش و خارش گردد گل آن زرد و تخم آن نرم و براق و با اندک پهنی و مایل بتیرگی است... (از مخزن الادویه). قریص. حریق. (لکلرک). حریق. قریس. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ جُ رَ)
گزنه. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعد و انجرۀ حرشاء و انجرۀ سوداء شود
لغت نامه دهخدا
تخمی است که در تداوی بکار برندش. (از مؤید الفضلاء)
لغت نامه دهخدا
(اَ جَ شَ)
غلامی بود سیاه از آن رسول اکرم و آواز حداء را خوب میخواند و برخی گفته اند مخنث بود. و رجوع به الاصابه فی تمییزالصحابه ج 1 ص 68 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ناوچۀ مقعد و سوراخ کون. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). سوراخ مقعد. حلقۀ دبر. (از انجمن آرا) (آنندراج). حلقۀ دبر. (فرهنگ سروری). درۀ مقعد. (شرفنامۀ منیری) (مؤید الفضلاء). سوراخ کس زنان و حلقۀ کون. (از شعوری ج 1 ورق 129). دبر. است:
هر که شد کون پرست بر خیره
تیز یابد عوض ز انجیره.
سنایی.
اگر چه بدسگال آستانت
بغایت سخت چشم و خیره باشد
ولی تا بنگرد از انتقامش
بدامش خرزه در انجیره باشد.
شمس فخری.

انجیر. (برهان قاطع). انجیر که میوۀ انجیربن باشد. (ناظم الاطباء). تین. (مؤید الفضلاء) :
در لبت صدهزار دل گم شد
همچو گاورسها در انجیره.
شرف الدین شفروه (از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارجیه
تصویر ارجیه
دیرشده پس افتاده
فرهنگ لغت هوشیار
مونث ناجی و ماده شتر تیز رو مونث ناجی. یا امت ناجیه. مسلمانان. یا فرقه ناجیه. مسلمانان. توضیح شیعیان خود را بدین نامها خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
مجموعه ای از داروهای معطر و عطسه آور که آنرا دربینی کنند و از آن احساس نشاه نمایند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندیه
تصویر اندیه
جمع ندی. شبنمها نمهای صبحگاهی، خاکهای نمناک، بخورها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجره
تصویر انجره
گزنه دو پایه. گزنه سوزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجیده
تصویر انجیده
ریزه ریزه شده ریز ریز شدن، آزرده زخم خورده
فرهنگ لغت هوشیار
درختی از تیره گزنه ها جزو دسته توتها که بلندیش تا 12 متر میرسد و بر خلاف توت یک پایه است و گلهای نر و ماده اش بر روی یک درخت است تین
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده مژده نامک مژده انجیر هر یک از چهار کتاب دینی مسیحیان، جمع اناجیل یا اهل انجیل. نصاری مسیحیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندیه
تصویر اندیه
((اَ یِ))
جمع ندی، شبنم ها، نم های صبحگاهی، خاک های نمناک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انجیر
تصویر انجیر
انجیل، تین، درختی از تیره گزنه ها و جزو دسته توت ها دارای میوه ای شیرین و گوشت دار با ویتامین های A، B، C و بر خلاف توت یک پایه است و گل های نر و ماده اش بر روی یک درخت است. و انواع مختلفی دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انجیل
تصویر انجیل
((اِ))
هر یک از چهار کتاب دینی مسیحیان، متی، مرقس، لوقا و یوحنا، جمع اناجیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انفیه
تصویر انفیه
((اِ فِ) )
گردی که بیشتر از تنباکو به دست می آید، عطسه آور و نشئه کننده می باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انجین
تصویر انجین
ریزه ریزه، ریزه کننده
فرهنگ فارسی معین