معنی اندیه - فرهنگ فارسی عمید
معنی اندیه
- اندیه
- ندیٰ ها، نم ها، شبنم ها، باران ها، گیاهان تازه، خاکهای نمناک، بخشش ها و دهش ها، بخورها، جمع واژۀ ندیٰ
تصویر اندیه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اندیه
اندیه
- اندیه
- جمع ندی. شبنمها نمهای صبحگاهی، خاکهای نمناک، بخورها
فرهنگ لغت هوشیار
اندیه
- اندیه
- جَمعِ واژۀ ندی. شبنمهای صبحگاهی. (فرهنگ فارسی معین) :
لاله نروید در چمن بادام نگشاید دهن
نه شبنم آید بر سمن نه بر شکوفه اندیه.
منوچهری.
جَمعِ واژۀ نادی. (از اقرب الموارد). اندیهالادب. رجوع به نادی شود.
لغت نامه دهخدا