- انتیم
- صمیمی، خودمانی
معنی انتیم - جستجوی لغت در جدول جو
- انتیم
- درونی، ذاتی، محرمانه، صمیمی، دوست صمیمی، فهماندن، حالی کردن
- انتیم
- خودمانی، صمیمی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یک صدم فرانک
یک صدم فرانک
چرک و فسادی که در جراحت است اشتم استیم
آنزیم، مادۀ آلی که توسط سلول های بدن ساخته و ترشح می شود و سبب تسریع فعل و انفعال شیمیایی مواد می شود
آستین، آستین جامه، دهانۀ ظرف چرمی که با نخ بسته می شود مانند دهانۀ خیک، برای مثال خیز و پیش آر از آن می خوش بوی / زود بگشای خیک را استیم (خسروی - شاعران بی دیوان - ۱۸۰)
آفریده
آنتیموان، فلزی سفید و درخشنده که در معدن به صورت ترکیب با گوگرد به دست می آید و در ساخت حروف چاپ، طب و داروسازی به کار می رود
یک صدم متر
احساساتی و خونگرم
پراحساس، احساساتی، خوش پوش و آراسته