جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اشتیم

اشتلم

اشتلم
اخذ چیزی بزور، لاف پهلوانی زدن، تندی خشونت، تعدی زور
اشتلم
فرهنگ لغت هوشیار

اشتلم

اشتلم
زور، ستم، پرخاش و هیاهو، داد و فریاد، تندی، برای مِثال کُردی خرکی به کعبه گم کرد / در کعبه دوید و اشتلم کرد (نظامی۳ - ۳۸۰)، لاف زدن، رجزخوانی
اشتلم
فرهنگ فارسی عمید

انتیم

انتیم
درونی، ذاتی، محرمانه، صمیمی، دوست صمیمی، فهماندن، حالی کردن
انتیم
فرهنگ فارسی معین

استیم

استیم
آستین، آستین جامه، دهانۀ ظرف چرمی که با نخ بسته می شود مانندِ دهانۀ خیک، برای مِثال خیز و پیش آر از آن می خوش بوی / زود بگشای خیک را استیم (خسروی - شاعران بی دیوان - ۱۸۰)
استیم
فرهنگ فارسی عمید