- انتفاد
- نیستاکی نیست گرداندن، همه را برگرفتن، شیر نوشیدن
معنی انتفاد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ورزیدن
خرده گیری، سخن سنجی، نکوهش، سره کردن
سره کردن، تبه کردن، کاه ازدانه جداکردن: سره از ناسره جداکردن به گزینی سره کردن، نقد گرفتن پول، جدا کردن (خوب از بدیا کاه از گندم و مانند آن)، خرده گرفتن، به گزینی خرده گیری، شرح معایب و محاسن شعر یا مقاله یا کتابی با سنجش اثری ادبی یا هنری بر معیار یا عملی تثبیت شده، جمع انتقادات
بیزاری جستن، دور گردیدن، در خواستن در خواست کردن
سود یافتن، نفع گرفتن
دلهره ناآرامی، پا فشاری، همه را مکیدن
سیخ شدن مو، بال گشودن - از هم باز شدن
رخنه کردن
آماسیدن باد آوردن باد کردن بر آماسیدن آماس کردن ورم کردن ظماسیدن، آماس ورم، جمع انتفاخات
شکارخواهی برانگیختن شکار
نیست شدن، از میان رفتن، نیستی، نابودی ،دور شدن، یکسو گردیدن
((اِ تِ))
فرهنگ فارسی معین
سود بردن، نفع کردن، نفع بردن، حقی که به موجب آن می توان از ملک دیگری استفاده کرد اما نمی توان آن را به شخص ثالث انتقال داد، جمع انتفاعات
((اِ تِ))
فرهنگ فارسی معین
خالص کردن، جدا کردن خوب از بد، خرده گرفتن، برشمردن درستی ها و نادرستی های یک اثر ادبی یا هنری
بحث کردن دربارۀ مقاله یا کتاب یا اثر هنری به طوری که خوبی ها و بدی هایش آشکار شود، عیب جویی، آشکار کردن عیب کسی، آشکار کردن عیب شعر، جدا کردن پول خوب از بد، نقد گرفتن پول، سره گرفتن، سره کردن
نفع گرفتن، سود بردن
Criticism
критика
Kritik
критика
krytyka
crítica
critica
crítica
critique
kritiek
การวิจารณ์
انحرافٌ
आलोचना
ביקורת