جدول جو
جدول جو

معنی انتحال - جستجوی لغت در جدول جو

انتحال
سخن یا شعر کسی را به خود نسبت دادن، به خود بستن، به خود نسبت دادن، خود را به مذهبی بستن
تصویری از انتحال
تصویر انتحال
فرهنگ فارسی عمید
انتحال(اِ تِ)
چیز کسی را جهت خود دعوی کردن.
لغت نامه دهخدا
انتحال
بر خود بستن، چامه دزدی بخود بستن بخویش در بستن بخود نسبت دادن، سخن دیگری بر خویشتن بستن و آن چنان باشد که کسی شعر دیگری را مکابره بگیرد و شعر خویش سازد بی تغییری و تصرفی در لفظ و معنی آن یا بتصرفی اندک، جمع انتحالات
فرهنگ لغت هوشیار
انتحال((اِ تِ))
به خود منسوب کردن، سخن دیگری را به خود نسبت دادن
تصویری از انتحال
تصویر انتحال
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اکتحال
تصویر اکتحال
سرمه به چشم کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتحال
تصویر ارتحال
رحلت کردن، درگذشتن، مردن، از جایی به جایی رفتن، کوچ کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتقال
تصویر انتقال
جابه جا کردن چیزی یا کسی، جا به جا شدن، تغییر کردن محل کار کارمند یا کارگر، سرایت کردن، در علم جامعه شناسی منتقل شدن از یک نظام اجتماعی به نظام اجتماعی دیگر مثلاً انتقال از فئودالیسم به سرمایه داری، در ریاضیات تبدیلی که در آن همۀ نقاط یک شکل مسطح با یک بردار تغییر مکان جا به جا می شوند، در علم اقتصاد منتقل کردن مبلغی از یک حساب به حساب دیگر، درک کردن و دریافت مطلبی، در موسیقی نوشتن یا اجرای یک قطعۀ موسیقی در مایۀ دیگر، مدلاسیون، کنایه از مرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتحار
تصویر انتحار
خود را کشتن، خودکشی کردن، خودکشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتسال
تصویر انتسال
دارای نسل شدن، فرزنددار شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتحار
تصویر انتحار
خودکشی، خویشتن را کشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انسحال
تصویر انسحال
پوست برکندگی، سودگی خراشیدگی، شتابزدگی در سخن در رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتبال
تصویر انتبال
کشتن، مردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتجال
تصویر انتجال
آشکاری، گذشتن، پالودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتحات
تصویر انتحات
تراشیدن تراشیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتحاب
تصویر انتحاب
گریستن سخت موییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتحاس
تصویر انتحاس
سرنگونی بدبیاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتقال
تصویر انتقال
از جائی به جائی شدن، کوچ کردن، نقل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتحام
تصویر انتحام
آهنگیدن، دل نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتحال
تصویر اکتحال
سرمه کشیدن بی خواب شدن گیاهناکی سرمه کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتحال
تصویر ارتحال
از مکانی به مکان دیگر شدن، سفر کردن، کوچ کردن، کوچیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتفال
تصویر انتفال
بیزاری جستن، دور گردیدن، در خواستن در خواست کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتطال
تصویر انتطال
چکانیدن ریختن اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتضال
تصویر انتضال
بیرون آوردن، برگزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتسال
تصویر انتسال
نظم را قبول کردن، مرتب شدن دارای نسل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتحال
تصویر ارتحال
((اِ تِ))
کوچ کردن، رحلت کردن، مردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکتحال
تصویر اکتحال
((اِ تِ))
سرمه کشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتسال
تصویر انتسال
((اِ تِ))
دارای نسل شدن، فرزنددار شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتحار
تصویر انتحار
((اِ تِ))
خودکشی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتقال
تصویر انتقال
((اِ تِ))
از جایی به جایی رفتن، کوچ کردن، وا گذاری، نقل مکان کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتقال
تصویر انتقال
ترابرد، جابجایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکتحال
تصویر اکتحال
سرمه کشی، گیاه ناکی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انتقال
تصویر انتقال
Conveyance, Relocation, Transference, Transmittance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انتقال
تصویر انتقال
перевозка , перемещение , перенос , пропускание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انتقال
تصویر انتقال
Transport, Umsiedlung, Übertragung, Transmittanz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انتقال
تصویر انتقال
транспортування , переміщення , перенесення , пропускання
دیکشنری فارسی به اوکراینی