- انتجاع
- بخشش خواستن، سود خواستن، آب و گیاه خواستن بطلب آب و علف و منفعت و احسان شدن، طلب عطا و بخشش طلب صله
معنی انتجاع - جستجوی لغت در جدول جو
- انتجاع
- به طلب نیکویی و احسان شدن، بخشش خواستن، در طلب آب و علف رفتن
- انتجاع ((اِ تِ))
- به طلب نیکویی واحسان شدن، در طلب آب و علف رفتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بخشیدن را باز گرفتن، بازگشت
واپسگرایی
آهنجش
سود یافتن، نفع گرفتن
بر کشیدن، دارو به بینی کردن، به زور کندن
بازداشتن، امتناع، برکندن
به سر آمدن گذشتن
آشکاری، گذشتن، پالودن
بانگ کردن
در طلب آب و علف
بیرون آوردن، آماسیدن، پیدا شدن فربهی
راز دار گزیدن، با هم راز گفتن، چیره گشتن چون چیرگی اندوه
بازگشتن به حال اول، برگشتن، کنایه از ضدیت و مخالفت با تجدد جامعه و تمایل به اوضاع قدیمی
فعالیت ذهنی که در آن از مجموع ویژگی های یک چیز، ویژگی خاصی از آن مورد توجه قرار می گیرد، برکندن، از جای بیرون کشیدن، برکنده شدن
((اِ تِ))
فرهنگ فارسی معین
سود بردن، نفع کردن، نفع بردن، حقی که به موجب آن می توان از ملک دیگری استفاده کرد اما نمی توان آن را به شخص ثالث انتقال داد، جمع انتفاعات
نفع گرفتن، سود بردن
شیر دادن به کودک، کار سازی پند اندرز، رهایی یافتن
خریدن، خریداری
به گلو فروبردن اباریدن فرو بردن به حلق و گلو بلع بگلو فرو بردن بلعیدن فرو دادن تو دادن قورت دادن، بلعیدن
چیز نو آوردن
گرد آمدن، تجمع
نا سازگاری میان دو چیز ناسازی
چوب از درخت بریدن، چوب بری
گرفتن مال کسی، طلاق زن بدون مهریه
فروتنگری، شتاب درگذر به شتاب گذشتن
فروتنی سر فرود آوردن
جداکردن به نیرو گرفتن
شکافتن، بریدن، آفریدن
فریفتن ترفند زدن
جمع اختج. اختجها و حرکات و انقباضات ناگهانی اعضا