جدول جو
جدول جو

معنی اناج - جستجوی لغت در جدول جو

اناج(اِ)
دهی است از بخش وفس شهرستان اراک با 772 تن سکنه. آب آن از رود خانه شراء و محصول آن غلات، چغندر، بنشن، قلمستان و انگور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انار
تصویر انار
(دخترانه)
میوه ای خوراکی با دانه های قرمز یا سفید فراوان و مزه ترش یا شیرین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اناس
تصویر اناس
انس ها، مردم ها، بشرها، انسان ها، جمع واژۀ انس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اماج
تصویر اماج
آشی که در آن گلوله های کوچک خمیر می ریزند، گلوله های کوچک خمیر که در آشی به همین نام می ریزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اناث
تصویر اناث
انثی ها، ماده ها، زن ها، جمع واژۀ انثی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انضاج
تصویر انضاج
پختن، پختن گوشت یا میوه، رسانیدن میوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتاج
تصویر انتاج
به نتیجه آوردن و نتیجه گرفتن از چیزی، فرارسیدن هنگام زاییدن دام ها، زایش شتر، گاو، گوسفند و نتیجه دادن آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انار
تصویر انار
میوه ای خوراکی با پوستی سفید یا سرخ، دانه های قرمز یا سفید آبدار، با مزۀ ترش یا شیرین که از آب آن رب تهیه می شود و در پختن برخی خوراک ها کاربرد دارد، درخت این میوه با برگ های ریز و سرخ رنگ و ساقۀ خاردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انبج
تصویر انبج
انبه، درختی تناور با برگ های دراز و نوک تیز و گل های خوشه ای که بلندیش به ده متر می رسد و در هندوستان می روید، میوۀ این درخت که بزرگ و گوشتی است و هسته ای بزرگ دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صناج
تصویر صناج
صنج زن، سازندۀ چنگ، نوازندۀ چنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انام
تصویر انام
مردم، مخلوقات، آفریده شدگان
فرهنگ فارسی عمید
(اَ جِ)
جمع واژۀ انجر، معرب از لنگر فارسی. (از اقرب الموارد). رجوع به انجر شود
لغت نامه دهخدا
معرّب دانا، دانشمند، (سمعانی) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
لقب عبداﷲ بن فیروز بصری است، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اناب
تصویر اناب
مشک، بویه (عطر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انشاج
تصویر انشاج
جمع نشج، آبراهه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داناج
تصویر داناج
دانشمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احناج
تصویر احناج
کج کردن، کج گشتن، آرام گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اراج
تصویر اراج
دروغ لاینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دناج
تصویر دناج
استواری، استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زناج
تصویر زناج
جگر آکند چرب روده
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ای از تیره موردیها که گاهی آنرا تیره ای مستقل محسوب دارند و بنام انارها نامند. پوست آن خاکستری و برگهایش بیضوی و گلهایش باالنسبه بزرگ و قرمز رنگ است رمان ارز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سناج
تصویر سناج
دوده که بر در و دیوار نشسته، نو رنگی اندودن به رنگی دیگر، چراغ
فرهنگ لغت هوشیار
پختن گوشت، رساندن میوه، استوار کردن پخش گوشت و جز آنرا، رسانیدن میوه را، صلاحیت پیدا کردن خلط فاسد جهت دفع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبج
تصویر انبج
سنسکریت تازی شده انبه نغزک منجو منجه انبه، جمع انبجات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انهاج
تصویر انهاج
آشکار شدن راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انساج
تصویر انساج
جمع سنج، بافت ها تار و پودها جمع نسج بافتها
فرهنگ لغت هوشیار
فرا رسیدن زهش، بازیافت، فرآوری انتاج منطقی باز یافت کرویزی (کرویز منطق) سپس اندیشی (محمود هومن تاریخ فلسفه دفتر دویم رویه 88) فرا رسیدن هنگام زایش و گل، نتیجه گرفتن از چیزی، نتیجه گرفتن از مقدمات منطقی، جمع انتاجات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناس
تصویر اناس
مردمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناض
تصویر اناض
خرمای رسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناث
تصویر اناث
ماده ها، مادگان، زنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناه
تصویر اناه
دیر، درنگ، آهستگی، بردباری، سنگینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انای
تصویر انای
دورتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انباج
تصویر انباج
درهم و بر هم گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناق
تصویر اناق
ندیم مقرب مصاحب، جمع ایناقان
فرهنگ لغت هوشیار