پل. یکی از کنسولان معروف روم است که در 227 قبل از میلاد تولد یافت و در 158 قبل از میلاد درگذشت. امیلیوس در اسپانی و مقدونیه بفتوحاتی نایل آمد و شهر اپیروس را قتل عام کرد. (از تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ترجمه نصرالله فلسفی)
پل. یکی از کنسولان معروف روم است که در 227 قبل از میلاد تولد یافت و در 158 قبل از میلاد درگذشت. امیلیوس در اسپانْی و مقدونیه بفتوحاتی نایل آمد و شهر اپیروس را قتل عام کرد. (از تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ترجمه نصرالله فلسفی)
این صورت در تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک آمده است (ص 15 و 198 و 203 و 258) و در ص 15 ترجمه او منعقد است. لیکن این صورت مصحف انباذقلس است. رجوع به انباذقلس شود
این صورت در تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک آمده است (ص 15 و 198 و 203 و 258) و در ص 15 ترجمه او منعقد است. لیکن این صورت مصحف انباذقلس است. رجوع به انباذقلس شود
مارکوس ژولیوس امیلیوس. امپراتور روم که در حدود سال 206 میلادی متولد شد و به سال 254 درگذشت. وی به سال 253 از طرف سپاهیان خود بعنوان امپراتور انتخاب شد ولی پس از مدتی مغلوب والرین گردید. (از لاروس) (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
مارکوس ژولیوس امیلیوس. امپراتور روم که در حدود سال 206 میلادی متولد شد و به سال 254 درگذشت. وی به سال 253 از طرف سپاهیان خود بعنوان امپراتور انتخاب شد ولی پس از مدتی مغلوب والرین گردید. (از لاروس) (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
از شاعران استانبول است و دیوانی بترکی دارد. وی به سال 946 ه. ق. درگذشته است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1040) علیقلی بیگ. صاحب فرهنگ سخنوران بنقل از مقالات الشعراء (ص 14) وی را از شاعران قرن دهم هجری شمرده است
از شاعران استانبول است و دیوانی بترکی دارد. وی به سال 946 هَ. ق. درگذشته است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1040) علیقلی بیگ. صاحب فرهنگ سخنوران بنقل از مقالات الشعراء (ص 14) وی را از شاعران قرن دهم هجری شمرده است
دشت خشک بی گیاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). بیابان بی گیاه. (از اقرب الموارد). املیسه. ج، امالیس، امالس (بطور شاذ). (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گویند فلاه املیس و املیسه. (از اقرب الموارد) ، آنکه بر وی هر کس اعتمادکند در هر کاری. (منتهی الارب). رجل امنه، مردی که هر کس بر وی در هر کاری اعتماد کند. (ناظم الاطباء)
دشت خشک بی گیاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). بیابان بی گیاه. (از اقرب الموارد). املیسه. ج، امالیس، امالس (بطور شاذ). (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گویند فلاه املیس و املیسه. (از اقرب الموارد) ، آنکه بر وی هر کس اعتمادکند در هر کاری. (منتهی الارب). رجل امنه، مردی که هر کس بر وی در هر کاری اعتماد کند. (ناظم الاطباء)
آنکه بارزوی زندگی بهتر روز گذراند، آنکه بامید دریافت صله و جایزه بدر ارباب کرم رود (شاعر مداح درویش و غیره) : (گفت او را و دو صد امید لیس تو بمن بگذار و این بر من نویس) (مثنوی)
آنکه بارزوی زندگی بهتر روز گذراند، آنکه بامید دریافت صله و جایزه بدر ارباب کرم رود (شاعر مداح درویش و غیره) : (گفت او را و دو صد امید لیس تو بمن بگذار و این بر من نویس) (مثنوی)