- امهال
- زمان دادن، فرصت دادن
معنی امهال - جستجوی لغت در جدول جو
- امهال
- مهلت دادن، زمان دادن، فرصت دادن، سستی و کاهلی
- امهال ((اِ))
- مهلت دادن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کوتاهی کردن فراموشی دادن
شکم راندن توسط دارو، شکم روش، نام مریضی میباشد که فضولات معده پی درپی وبه شکل مایع جاری میشود، بیرون روی
شکم روش
داراک، دارایی، دارایی ها
همانند
روان آلودن ناشایستگری (روان نفس)
مثلها، مانندها
مهلت دادن زمان دادن، آهستگی
جمع میل
کابین کردن، مهر زن را دادن
جمع مهد، زمین هموار زمین های بلند
بچه افکندن افگانگی (آفگانه بچه نارس که بیفتد)، پیخال افکندن (پیخال فضله مرغان راگویند، برآوردن بارآوردن درخت، دوشیدن همه شیر را، تباه کردن دارایی را ول گساریدن (گساریدن مصرف کردن) ول هزینگی (ولخرجی)
سال حاضر، سال جاری
خشک شدن سال خشک شدن زمین
مادران
آب دادن تیغ، گرم کردن اسپ، به آب رسیدن، تیز کردن
جمع مال
به ستوه آوردن ستوهاندن، دراز شدن راس (سفر)، تنگدل گرداندن، فروخواندن، بر نوشتن، نان پختن: بر ریگ گرم سنگک پختن بستوه آوردن ملول کردن ستوه کردن، ملول کردن، به ستوه آوردن
ترکی زنخدان
شیر به شیر زاییدن
شتابانیدن دور کردن از نیاز
فرو گذاشتن، بخود واگذاشتن، چیزی را رها کردن
در ربودن
ملول کردن، به ستوه آوردن
ام ها، مادرها، جمع واژۀ ام
امهات اربعه (سفلی): کنایه از چهار عنصر (آب، باد، خاک و آتش)
امهات علوی: کنایه از علوم، عقول، نفوس و ارواح
امهات اربعه (سفلی): کنایه از چهار عنصر (آب، باد، خاک و آتش)
امهات علوی: کنایه از علوم، عقول، نفوس و ارواح
مثل، جمع مثل، مثل، داستان
مال ها، دارایی ها، جمع واژۀ مال
کابین کردن، به زنی دادن دختر یا زنی در برابر مهر
سالی که در آن هستیم، سال جاری، در سالی که در آن هستیم، در سال جاری
میل ها، خواست ها، تمایل ها، رغبت ها، اشتها ها، محبت ها، خمیدن ها، برگردیدن ها، یک سو شدن ها، انحراف ها، جمع واژۀ میل