- املید
- نرم ونازک، بیابان
معنی املید - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کلید
بیابان خشک کویر
کلید، وسیله ای فلزی برای باز کردن قفل
شنبلیله، گیاهی علفی و یک ساله، با شاخه های نازک و گل های زرد که به عنوان سبزی خوراکی و معمولاً به صورت پخته مصرف می شود، شنبلید، شلمیز، حلبة
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
انتظار، آرزو، تکیه گاه، محل پناه، اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن،
آرزو، خواسته آرزو، رجا، آرمان، متوقع
پر کردن، مطلبی را تقریر کردن تا دیگری بنویسد، نوشتن مطلبی که بشخص تقریر کنند دیکته، طریقه نوشتن کلمات درست نویسی رسمالخط
نرم و نازک
املا، مطلبی را تقریر کردن که دیگری بنویسد، مطلبی که معلم بگوید و شاگرد بنویسد، طریقۀ نوشتن کلمات، درست نوشتن، برای مثال مذکّران طیورند بر منابر باغ / ز نیم شب مترصد نشسته املی را (انوری - ۱)
آرزوی روی دادن امری همراه با انتظار تحقق آن، چشمداشت
امید بستن: خواهان چیزی یا کسی شدن
امید داشتن: امیدوار بودن، انتظار داشتن
امید بستن: خواهان چیزی یا کسی شدن
امید داشتن: امیدوار بودن، انتظار داشتن
надежда
Hoffnung
nadzieja
esperança
speranza
esperanza
espoir
ความหวัง
harapan
تفاهةٌ
תקווה
matumaini