- امروزی
- معاصر
معنی امروزی - جستجوی لغت در جدول جو
- امروزی
- منسوب به امروز امروز ین، باب روز مد، آنکه مطابق معمول عصر رفتار کند: فلان مرد امروزی است، تازه جدید
- امروزی
- مربوط به امروز، مطابق معمول زمان، باب روز، مد روز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
معاصر، مدرن
منسوب به امروز امروزی
امروزی، مربوط به امروز، مطابق معمول زمان، باب روز، مد روز
امروزین، تازه جدید
این زمان این عهد همین عصر
در این زمان، در این عصر
این روز، روزی که در آن هستیم، همین روز، روز حاضر
از مردم مرو، مرغزی
این روز، روزی که در آن هستیم، در روزی که در آن هستیم
منسوب به مرو: از اهل شهر مرو مروی: ناصر خسرو قبادیانی مروزی، ساخته شهر مرو
((اِ))
فرهنگ فارسی معین
روزی که در آن هستیم، همین روز، این روز
امروز و فردا کردن: تعلل کردن، به دفع الوقت گذراندن
امروز و فردا کردن: تعلل کردن، به دفع الوقت گذراندن
باب روز مد روز
توفیق، سعادت
اشتعال
منسوب به ابریز ذهب ابریزی زربی غش زرساو ذهب خالص ذهب ابریزی
پیروزگر فاتح
منسوب به دیروز دیروزین، تازه پدید آمده: طفل دیروزی
ظفر، توفیق، موفقیت، فتح
نیکبختی خوشبختی سعادت
سنگینی گوش کری
افروختگی روشنایی، اشتعال
شرکت (در امور مادی و معنوی) همکاری همدستی
فراخسال، آبخیز (زمینی را گویند که پر آب و گیاه باشد)
منسوب به امرا
نصرت و ظفر یافتن بر اعدا باشد، کامیابی، توفیق
پیروز، مظفر، فاتح، عزیز، گرامی
افروختگی، روشنایی، تابش، کنایه از رونق
مربوط به دیروز، کنایه از مربوط به گذشته
کامیابی، چیرگی، فتح وغلبه، چیره شدن بر دشمن
آنکه نصیب وی غم و اندوه باشد غم رسیده غمناک