جدول جو
جدول جو

معنی امراط - جستجوی لغت در جدول جو

امراط(اَ)
جمع واژۀ مرط و گویند مرط جمع واژۀ مراط و امراط جج. (از اقرب الموارد). جمع واژۀ مرط. (از منتهی الارب). تیرهای بی پر. (ازاقرب الموارد) (از منتهی الارب). رجوع به مرط شود
لغت نامه دهخدا
امراط
غوره افکندن خرمابن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). افکندن نخله بسره (غورۀ خرما) را. (از اقرب الموارد).
در پی یکدیگر افتادن موی. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
امراط
غوره افکندن
تصویری از امراط
تصویر امراط
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشراط
تصویر اشراط
علامت، نشانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افراط
تصویر افراط
از حد درگذشتن، از حد و اندازه تجاوز کردن، زیاده روی کردن، زیاده روی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امراض
تصویر امراض
مرض ها، بیماری ها، ناخوشی ها، جمع واژۀ مرض
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امرار
تصویر امرار
گذرانیدن کسی از جایی یا گذراندن وقت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امراس
تصویر امراس
جمع مرسه، ریسمان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امعاط
تصویر امعاط
ریزش مو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از املاط
تصویر املاط
جمع ملط، بدنهادن دست کجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراج
تصویر امراج
گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراخ
تصویر امراخ
تنک کردن خاز (خمیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امرار
تصویر امرار
گذرانیدن وقت، گذراندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراح
تصویر امراح
شادمان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراض
تصویر امراض
بیمار گردانیدن، بیمار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراغ
تصویر امراغ
ریختن آب دهن، زشتگویی، نرم کردن خاز (خمیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراق
تصویر امراق
از نشانه گذراندن، آشکار شدن زهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراه
تصویر امراه
مونث امرو، زن، نسا مونث امرء زن، جمع نسا نسوه نسوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امتراط
تصویر امتراط
گرد آوردن ربودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افراط
تصویر افراط
از حد درگذرانیدن، زیاده روی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضراط
تصویر اضراط
گوزیدن، سبک شمردن خوار داشت، شیشکی بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارماط
تصویر ارماط
واژه یمنی کاوی از درختان
فرهنگ لغت هوشیار
آمادن برای فروش، آمادن برای کار، شتابانیدن پیک، آسان کردن، جمع شرط، نشان ها، زبون ترین مردم جمع شرط و شرط علامتها نشانها. یا اشراط صبح. نشانهای بامداد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراع
تصویر امراع
جمع مریع، چراگاه های فراخ مرغزارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امرار
تصویر امرار
((اِ))
گذراندن، گذرانیدن وقت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امراء
تصویر امراء
((اُ مَ))
جمع امیر، فرماندهان، امیران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشراط
تصویر اشراط
جمع شرط، نشانه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امراض
تصویر امراض
جمع مرض، بیماری ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افراط
تصویر افراط
((اِ))
از حد درگذشتن، زیاده روی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افراط
تصویر افراط
زیاده روی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افراط
تصویر افراط
Extravagance, Immoderacy, Intemperance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از افراط
تصویر افراط
расточительство , чрезмерность , неумеренность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از افراط
تصویر افراط
Extravaganz, Maßlosigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از افراط
تصویر افراط
розкіш , надмірність , нестриманість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از افراط
تصویر افراط
ekstrawagancja, nieumiarkowanie
دیکشنری فارسی به لهستانی