جدول جو
جدول جو

معنی امذقرار - جستجوی لغت در جدول جو

امذقرار
(اِدْ دِ)
به آب آمیخته گردیدن شیر و خون. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). امذ قراللبن الرائب، در وقتی گویند که شیر خفته یکطرف ایستد و آب یکطرف و یا آنکه با آب مخلوط گردد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ممذقر و منتهی الارب شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استقرار
تصویر استقرار
چیزی یا کسی را در جایی ثابت کردن، مستقر شدن، ساکن شدن
فرهنگ فارسی عمید
(لَ / لِ بَ زَ)
اذمقرار لبن، پاره پاره شدن شیر. بریدن شیر. وریدورید شدن.
لغت نامه دهخدا
(اِ)
دادن دشنام بعد دشنام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دشنام از پی دشنام دادن
لغت نامه دهخدا
(نِ چَ / چِ)
اصمقرار لبن، سخت ترش شدن شیر. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). اصقرار. (قطر المحیط). نیک ترش گردیدن شیر. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(سَ بُ دَ / دُو)
پراکنده شدن
لغت نامه دهخدا
(مَ دُ خُوَرْ / خُرْ)
ثبات. سکون. آرام گرفتن. (غیاث) (تاج المصادر بیهقی). ثابت شدن. (غیاث). قرار و ثبات ورزیدن به جائی. آرمیدن. (منتهی الارب). قرار گرفتن: احوال امیرالمؤمنین القادر باﷲو استقرار خلافت بر او. (ترجمه تاریخ یمینی ص 306) ، منتقل شدن به امری. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ قُ رَ)
ماده گاو وحشی. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
آمادۀ خصومت و دشنام گردیدن.
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بلند برآمدن رگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). باد کردن و بلند شدن رگ و آن بیشتر در موقع خشمناکی است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
استوار و پا بر جا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
((اِ تِ))
برقرار کردن، پابرجا شدن، قرار یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
برپایی، جایگیری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
إنشاءٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
Deployment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
déploiement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
Bereitstellung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
배치
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
تنصیب
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
মোতায়েন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
kupeleka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
dağıtım
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
配備
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
розгортання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
פריסת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
तैनाती
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
penyebaran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
การประจำการ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
развертывание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
despliegue
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
dispiegamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
implantação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
部署
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
rozmieszczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از استقرار
تصویر استقرار
inzet
دیکشنری فارسی به هلندی