معنی استقرار
- استقرار(مَ دُ خُوَرْ / خُرْ)
- ثبات. سکون. آرام گرفتن. (غیاث) (تاج المصادر بیهقی). ثابت شدن. (غیاث). قرار و ثبات ورزیدن به جائی. آرمیدن. (منتهی الارب). قرار گرفتن: احوال امیرالمؤمنین القادر باﷲو استقرار خلافت بر او. (ترجمه تاریخ یمینی ص 306) ، منتقل شدن به امری. (منتهی الارب)
