- الکلی
- عادت داشتن به خوردن الکل
معنی الکلی - جستجوی لغت در جدول جو
- الکلی
- کسی که عادت به نوشیدن الکل دارد، آنچه دارای الکل باشد مثلاً نوشیدنی الکلی، آغشته به الکل مثلاً دستم الکلی شد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ملدار، ملگرا
الکن بودن لکنت داشتن کند زبانی
مایعی است فرارکه دارای طعم تند و سوزان میباشد و بر دو قسم است یکی الکل اتیلیک که در تمام نوشابه های خمری شراب و عرق و امثال آنها موجود است و آن را الکل سفید هم میگویند و دیگر الکل متیلیک که از تقطیر چوب به دست میاید و در صنعت به کار میرود
کار عبث و بیهوده، سخنی که حقیقت نداشته باشد، دروغین، بدون دلیل جدّی، از روی تفنن مثلاً او هر روز الکی به پارک می رفت
مایعی فرّار، با طعم تند و سوزان که در صنعت داروسازی و تهیۀ مشروبات الکلی به کار می رود. محمدبن زکریای رازی نخستین کسی است که از تقطیر شراب، الکل گرفت، الکل سفید
الکل اتیلیک: در علم شیمی الکلی بی رنگ با بوی مطبوع و طعم تند که در نوشابه های الکلی موجود است و در داروسازی و صنعت به کار می رود
الکل متیلیک: در علم شیمی الکلی بی رنگ و سمّی که از تقطیر چوب به دست می آید و در صنعت و طب به کار می رود. عرق چوب، الکل چوب، الکل صنعتی
الکل اتیلیک: در علم شیمی الکلی بی رنگ با بوی مطبوع و طعم تند که در نوشابه های الکلی موجود است و در داروسازی و صنعت به کار می رود
الکل متیلیک: در علم شیمی الکلی بی رنگ و سمّی که از تقطیر چوب به دست می آید و در صنعت و طب به کار می رود. عرق چوب، الکل چوب، الکل صنعتی
((اَ کُ))
فرهنگ فارسی معین
جسمی است آلی، فرّار و دارای مزه تند که در پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد، مشروب سکرآور مانند، شراب، ویسکی و عرق
فرانسوی ملگرایی
مصرف پیوسته خمر، اعتیاد به الکل، در پزشکی اختلال در دستگاه های عصبی و گوارشی در اثر معتاد شدن به نوشابه های الکلی، مسمومیت الکلی
چراغی که با الکل کار کند
تخم امرود
سنگ آبدان (مثانه) سنگ مثانه
رنگ حاصل از اختلاط لاک و الکل تقلیبی
رنگ حاصل از اختلاط لاک و الکل تقلیبی
ملبادگان
ملباده
چراغی کوچک که به جای نفت در آن الکل می ریزند و در کارهای پزشکی و داروسازی از آن استفاده می شود و بیشتر برای جوشاندن سرنگ و ضدعفونی کردن ابزار و آلات پزشکی به کار میرود
مشروب الکلی، عرق
در علم شیمی تخمیری که از تولید الکل و گازکربنیک از قندهای ساده مانند گلوکز صورت می گیرد