جدول جو
جدول جو

معنی الکلیسم

الکلیسم
مصرف پیوسته خمر، اعتیاد به الکل، در پزشکی اختلال در دستگاه های عصبی و گوارشی در اثر معتاد شدن به نوشابه های الکلی، مسمومیت الکلی
تصویری از الکلیسم
تصویر الکلیسم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با الکلیسم

الکسیس

الکسیس
شاعر یونان قدیم. در توریوم بدنیا آمد و در سال 360 قبل از میلاد در آتن بتدریس اشتغال ورزید. از 245 فکاهی که بنظم آورد تنها چند فقره بدست رسیده است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 1 ص 332)
پیشوای مذهبی رومی است. در 350 میلادی بدنیا آمد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 1 ص 332)
کشیش نصاری درقرن پنجم میلادی. (از قاموس الاعلام ترکی ج 1 ص 332)
الکسیس چهارم، امپراطور بیزانس (1203- 1204 میلادی). پسر اسحاق دوم. وی بکمک صلیبیان بسلطنت رسید (1203 میلادی) و پدرش را از زندان رهانید و سرانجام پس از شش ماه حکومت بوسیلۀ الکسیس دوکاس مورزوفل گرفتار و کشته شد (1204 میلادی). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 1 ص 332 شود
لغت نامه دهخدا

انکلیس

انکلیس
مارماهی. (منتهی الارب) (تذکرۀ داود ضریر انطاکی) (ناظم الاطباء) (از المعرب جوالیقی ص 338). انقلیس. جری. جریث. حنکلیس. جنکلیز. (یادداشت مؤلف) ، محسوب. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

الکلی

الکلی
کسی که عادت به نوشیدن الکل دارد، آنچه دارای الکل باشد مثلاً نوشیدنی الکلی، آغشته به الکل مثلاً دستم الکلی شد
الکلی
فرهنگ فارسی عمید