- الویه
- جمع لوا، پر رچم ها نشان ها جمع لوا درفشها بندها
معنی الویه - جستجوی لغت در جدول جو
- الویه
- لواء ها، پرچم ها، جمع واژۀ لواء
- الویه
- نوعی سالاد که از سیب زمینی، خیارشور، تخم مرغ آب پز، گوشت مرغ یا کالباس، نخودفرنگی، روغن زیتون، سس مایونز و آب لیمو تهیه می شود
- الویه ((اَ یِ))
- جمع لوا، پرچم ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
داروها، ج دوا
نخستین
زفتی (بخل دست خشکی
پیک، فرستادن، پیام
مسکه خرما سرشیر وخرما
چیستان، دشواری ها
آلت تناسل، و به معنای هزار
خدتوندی خدایی
وای (جو) گودال جمع هوا هواها
نخستینی مونث اولی نخستین پیشین: حالت اولیه تربیت اولیه، جمع اولیات
فراتمی
گیاهانی که برای خوش طعم، خوش مزه یا خوش بو کردن غذا به کار می روند، در پزشکی دوا
مؤنث واژۀ علوی، سیّده، شیعه مونث
آلت تناسلی مرد، مطالب و تصاویر شهوت انگیز
مؤنث واژۀ علوی، مربوط به عالم بالا، بالایی، آسمانی
زاده علی علیه السلام، باور دار علی علیه السلام شتفتی بالایین ابریک پهرمیک منسوب به علو. مونث علوی. یا جواهر علویه. ستارگان. یا کواکب علویه. سبعه سیاره هفت کوکب
مونث ولوی: (سلسله ولویه علویهء)
قصیده یا منظومه ای در هزار بیت که در موضوع های مختلف گفته شده باشد مثلاً الفیۀ ابن معطی در نحو، الفیۀ ابن مالک در نحو
Primitive
первобытный
primitiv
первісний
prymitywny
primitivo
primitivo
primitivo