دهی است از دهستان سلطانیه بخش مرکزی شهرستان زنجان در 36 هزارگزی زنجان. کوهستان و سردسیر است. سکنۀ آن 329 تن شیعه اند وبترکی و فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات و محصول آن غلات و بن شن و قلمستان، و شغل مردم زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ص 22)
دهی است از دهستان سلطانیه بخش مرکزی شهرستان زنجان در 36 هزارگزی زنجان. کوهستان و سردسیر است. سکنۀ آن 329 تن شیعه اند وبترکی و فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات و محصول آن غلات و بن شن و قلمستان، و شغل مردم زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ص 22)
محمد بن عثمان الاموی العثمانی المکی. محدث است. در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
محمد بن عثمان الاموی العثمانی المکی. محدث است. در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
سیف بن سلیمان المکی. محدّث است. محدث کسی است که علاوه بر نقل احادیث، در تشخیص راویان ضعیف، ناقلان جعلی، و تناقض های روایی تخصص دارد. علم رجال به عنوان شاخه ای از دانش حدیث، به وسیلهٔ همین محدثان شکل گرفت و برای هر حدیث، مسیر انتقال آن از راوی به راوی مشخص شد. این سطح از دقت علمی، تنها در تمدن اسلامی به چشم می خورد و نمونه ای از نهادینه شدن عقلانیت در دین است.
سیف بن سلیمان المکی. محدّث است. محدث کسی است که علاوه بر نقل احادیث، در تشخیص راویان ضعیف، ناقلان جعلی، و تناقض های روایی تخصص دارد. علم رجال به عنوان شاخه ای از دانش حدیث، به وسیلهٔ همین محدثان شکل گرفت و برای هر حدیث، مسیر انتقال آن از راوی به راوی مشخص شد. این سطح از دقت علمی، تنها در تمدن اسلامی به چشم می خورد و نمونه ای از نهادینه شدن عقلانیت در دین است.
حمید بن قیس المکی الاعرج. برادر عمر بن قیس. از روات حدیث است. در تاریخ علم حدیث، روات نقش محوری در حفظ و انتقال سنت پیامبر اسلام (ص) ایفا کرده اند. این افراد با جمع آوری و تحلیل دقیق روایت ها، کمک کرده اند تا مسلمانان از منابع صحیح دینی استفاده کنند. به همین دلیل، روات به عنوان نگهبانان علم حدیث شناخته می شوند که در مقابل هرگونه تحریف یا تغییر در احادیث ایستاده اند.
حمید بن قیس المکی الاعرج. برادر عمر بن قیس. از روات حدیث است. در تاریخ علم حدیث، روات نقش محوری در حفظ و انتقال سنت پیامبر اسلام (ص) ایفا کرده اند. این افراد با جمع آوری و تحلیل دقیق روایت ها، کمک کرده اند تا مسلمانان از منابع صحیح دینی استفاده کنند. به همین دلیل، روات به عنوان نگهبانان علم حدیث شناخته می شوند که در مقابل هرگونه تحریف یا تغییر در احادیث ایستاده اند.
ابن یزید عمری، مکنی به ابوالهیثم العمری المکی. وی ازابن ابی ذئب و ثوری روایت میکند ولی ابوحاتم و یحیی او را تکذیب می کنند. ابن عدی می گوید: محمد بن احمد بن حمدان الرسغنی ما را حدیث کرد از خالد بن یزید العمری از سفیان از ابان از انس که گفت: پیغمبر بر استری سوار بود و آن استر به راه راست نرفت و سرکشی کرد. پس پیغمبر آن حیوان را حبس کرد و دستور داد تا مردی برای آن ’قل أعوذ برب الفلق’ را بخواند. آن حیوان بعداز آن آرام شد. عقیلی و ابن حبان او را از موالی آل عمر ذکر کرده اند و موسی بن هاروت مرگ او را به سال 229 هجری قمری آورده است. (از لسان المیزان ج 2 ص 390)
ابن یزید عمری، مکنی به ابوالهیثم العمری المکی. وی ازابن ابی ذئب و ثوری روایت میکند ولی ابوحاتم و یحیی او را تکذیب می کنند. ابن عدی می گوید: محمد بن احمد بن حمدان الرسغنی ما را حدیث کرد از خالد بن یزید العمری از سفیان از ابان از انس که گفت: پیغمبر بر استری سوار بود و آن استر به راه راست نرفت و سرکشی کرد. پس پیغمبر آن حیوان را حبس کرد و دستور داد تا مردی برای آن ’قل أعوذ برب الفلق’ را بخواند. آن حیوان بعداز آن آرام شد. عقیلی و ابن حبان او را از موالی آل عمر ذکر کرده اند و موسی بن هاروت مرگ او را به سال 229 هجری قمری آورده است. (از لسان المیزان ج 2 ص 390)
ابن علی بن حجر الهیثمی المکی العسقلانی مکنی به ابوالفضل. از کبار مجتهدین بر مذهب شافعی و از اعاظم فقهاء و محدثین متأخرشافعیه. او از پدر خود و پدر وی از بعض تلامذۀ تفتازانی روایت دارد و نیز از شیخ ابوالخیر احمد بن ابی سعید علائی و از شیخ الاسلام و شیخ ابویحیی زکریای انصاری شافعی روایت کند و او شیخ اصحاب حدیث و قاضی قضاه دیار مصریه بود و از طبقۀ جلال بلقینی و ولی بن عراقی و علم الدین بلقینی و هروی است و صاحب مصنفاتی در اصول حدیث و فروع آن و اسماء رجال و تخریج آثار و علوم ادب و غیر آن است و از جملۀ کتب اوست: کتاب التقریب و آن تقریب تهذیب التهذیب است که در رجال شیعه ازآن کتاب بسیار روایت کنند و کتاب الدرر الکامنه فی اعیان مائه الثامنه و کتاب المذاهب اللدنیه و کتاب نزهه الالباب و کتاب الفتح الباری بالسیح الفسیح الجاری فی شرح صحیح البخاری و کتاب التبصره و کتاب شرح قصیده البرده و شرح قصیدۀ همزیۀ مسماه بأم القری ازشرف الدین ابی عبدالله محمد بن سعید الدولاصی صاحب قصیدۀ برده که آن را به نام المنح المکیه موسوم کرده است و صاحب روضات گوید: که محتمل است این دو شرح از ابن حجر متأخر باشد. و نیز او راست: کتاب لسان المیزان و کتاب شرح رساله نخبه الفکر فی بیان مصطلح اهل الاثر و رساله ای دیگر در درایه الحدیث و گویند او اول کس است از شافعیه که در علم درایه کتاب کرده است و کتاب الاصابه فی معرفه الصحابه و حاشیه الایضاح و غیر آن. و نیز صاحب روضات گوید: اما کتاب صواعق المحرقه ای که صاحب مجالس المؤمنین یعنی قاضی نورالله شوشتری را براو ردی است الصوارم المحرقه از ابن حجر مکی متأخر است و دلیل تعدد ابن حجرها این است که افضل از آن دو، ابن حجر متقدم است و دیگری که اشد عداوه است نسبت بشیعه، او ابن حجر متأخر باشد چنانکه حافظ سیوطی صاحب طبقات النحاه غالباً از اولی بعنوان حافظالعصر شیخ الاسلام بن حجر نام میبرد و دو کتاب را در تواریخ علما یکی موسوم به الدرر الکامنه و دیگری کتاب انباءالغمر بابناءالعمر را باولی نسبت کند و از تراجمی که در آن کتاب آمده است پیداست که صاحب تألیف در عشر پنجم بعد از سنۀ 800 هجری قمری حیات داشته است و اما ابن حجرمتأخر آن کس است که بواسطۀ پدر خود و غیر پدر خویش از حافظ سیوطی روایت کند چنانکه دربعض مواضع معتبرآمده است و ظاهرا کسی که بواسطۀ پدر خود و غیر او از حافظ سیوطی نقل کرده عادتاً ممکن نیست که سیوطی خود از او بیکی واسطه روایت کند یا آنکه از تفتازانی بدو واسطه مثلا روایت کند و تأیید میکند این دعوی راروایت صاحب کتاب نواقض الروافض یعنی حسن بن معین الدین الحسینی الجرجانی معروف به میرزا مخدوم شریفی که بدون شبهه از علمای بعد از قرن نهم است، چه فرار او از شاه اسماعیل صفوی موسوی و التجاء بسلطان مرادخان عثمانی مؤید امر است در این صورت مشهود است که این راوی از بعض تلامذۀ تفتازانی بواسطۀ پدر خویش، همان ابن حجر اول صاحب ترجمه است و کتاب التاریخ بدو منسوبست و شرح الصحیح نیز از همین ابن حجر متقدم برسیوطی است وآشکار است که نسبت دیگر مصنفات مفصلۀ در ذیل عنوان بجز صواعق المحرقه نیز از همین ابن حجرمتقدم است که نصب و عداوت او ظاهر نیست بلکه نزد ما باستناد شرح قصیدۀ او که بعداً نقل میشود خلاف این امر مستفاد است و اما صواعق ظاهراً مانند دیگر اشعار ناصبیه از جملۀ اباطیل ابن حجرمتأخر ناصب است که در طبقۀ شیخ بهائی و پدر وی بود و او از حافظ سیوطی بیک واسطه روایت کرده است و مؤید این قول آن است که صاحب مجالس المؤمنین از صاحب صواعق بعنوان ابن حجرالمتأخر تعبیر آرد نه بعنوان ابن حجر مطلق، و این ابن حجر متأخر چنانکه در مواضع معتبره مسطور است در رجب سال 994 هجری قمریوفات کرده است و در اواخر تاریخ اخبارالبشر آمده که وفات شیخ شهاب الدین احمد بن حجرالمکی از وقایع سال 974 هجری قمری است ونیز ممکن است که بین این دو مرد اصلاً قرابت و نسب و خویشاوندی وجود نداشته باشد و شاید اولی عسقلانی و دوم مکی بوده است تا حقیقت امر بر ما بیش از آنچه نوشته شد، آشکار گردد. و از کتاب صواعق مستفاد میشود که مصنف او را کتب دیگری به نام کتاب الدرالمنثور فی الحدیث و شرح علی شمایل الترمذی و کتاب شرح العباب فی الفقه و شرح الارشاد و کتاب الاحکام فی قواطعالاسلام بوده است و او نیز شافعی و مجاور مکۀ معظمه و از جملۀ اشاعره بود چه در ذیل مسئله وجوب نصب امام بر امت گوید: ثم ذلک الوجوب عندنا معشر اهل السنهو عند اکثر المعتزله من السمع ای من جهه التواتر و الاجماع المذکور. (روضات الجنات ص 94). در کشف الظنون کتب ذیل به احمد بن علی بن حجر عسقلانی نسبت داده شده است: اتحاف المهره باطراف العشره. اطراف المسند المعتلی. توضیح المشتبه. الشمس المنیره فی تعریف الکبیره. تخریج الاربعین النویه بالاسانید العالیه و آن شرح اربعین نویه است. مزید النفع بما رجح فیه الوقف علی الدفع. الاجوبه المشرقه عن الاسئله المفرقه. المرجه الغیثیه عن ترجمه اللیثیه. فوائدالاحتفال فی احوال الرجال. الاتقان فی فضائل القرآن. القول المسدد فی الذب عن المسندالامام احمد. قره العین من نظم غریب البین. تسدیس القوس فی مختصر فردوس. المجمع المؤسس للمعجم الفهرس. القصهالاحمد فیمن کنیته ابوالفضل و اسمه احمد. الکافی الشاف فی تحریر احادیث الکشاف. عشره العاشر. نکت علی علوم الحدیث تألیف ابن صلاح. و صاحب کشف الظنون درذیل اتحاف المهره و اطراف المسند وفات او را 852 ه. ق. و در ذیل الشمس المنیره 952 هجری قمری آورده است
ابن علی بن حجر الهیثمی المکی العسقلانی مکنی به ابوالفضل. از کبار مجتهدین بر مذهب شافعی و از اعاظم فقهاء و محدثین متأخرشافعیه. او از پدر خود و پدر وی از بعض تلامذۀ تفتازانی روایت دارد و نیز از شیخ ابوالخیر احمد بن ابی سعید علائی و از شیخ الاسلام و شیخ ابویحیی زکریای انصاری شافعی روایت کند و او شیخ اصحاب حدیث و قاضی قضاه دیار مصریه بود و از طبقۀ جلال بلقینی و ولی بن عراقی و علم الدین بلقینی و هروی است و صاحب مصنفاتی در اصول حدیث و فروع آن و اسماء رجال و تخریج آثار و علوم ادب و غیر آن است و از جملۀ کتب اوست: کتاب التقریب و آن تقریب تهذیب التهذیب است که در رجال شیعه ازآن کتاب بسیار روایت کنند و کتاب الدرر الکامنه فی اعیان مائه الثامنه و کتاب المذاهب اللدنیه و کتاب نزهه الالباب و کتاب الفتح الباری بالسیح الفسیح الجاری فی شرح صحیح البخاری و کتاب التبصره و کتاب شرح قصیده البرده و شرح قصیدۀ همزیۀ مسماه بأم القری ازشرف الدین ابی عبدالله محمد بن سعید الدولاصی صاحب قصیدۀ برده که آن را به نام المنح المکیه موسوم کرده است و صاحب روضات گوید: که محتمل است این دو شرح از ابن حجر متأخر باشد. و نیز او راست: کتاب لسان المیزان و کتاب شرح رساله نخبه الفکر فی بیان مصطلح اهل الاثر و رساله ای دیگر در درایه الحدیث و گویند او اول کس است از شافعیه که در علم درایه کتاب کرده است و کتاب الاصابه فی معرفه الصحابه و حاشیه الایضاح و غیر آن. و نیز صاحب روضات گوید: اما کتاب صواعق المحرقه ای که صاحب مجالس المؤمنین یعنی قاضی نورالله شوشتری را براو ردی است الصوارم المحرقه از ابن حجر مکی متأخر است و دلیل تعدد ابن حجرها این است که افضل از آن دو، ابن حجر متقدم است و دیگری که اشد عداوه است نسبت بشیعه، او ابن حجر متأخر باشد چنانکه حافظ سیوطی صاحب طبقات النحاه غالباً از اولی بعنوان حافظالعصر شیخ الاسلام بن حجر نام میبرد و دو کتاب را در تواریخ علما یکی موسوم به الدرر الکامنه و دیگری کتاب انباءالغمر بابناءالعمر را باولی نسبت کند و از تراجمی که در آن کتاب آمده است پیداست که صاحب تألیف در عشر پنجم بعد از سنۀ 800 هجری قمری حیات داشته است و اما ابن حجرمتأخر آن کس است که بواسطۀ پدر خود و غیر پدر خویش از حافظ سیوطی روایت کند چنانکه دربعض مواضع معتبرآمده است و ظاهرا کسی که بواسطۀ پدر خود و غیر او از حافظ سیوطی نقل کرده عادتاً ممکن نیست که سیوطی خود از او بیکی واسطه روایت کند یا آنکه از تفتازانی بدو واسطه مثلا روایت کند و تأیید میکند این دعوی راروایت صاحب کتاب نواقض الروافض یعنی حسن بن معین الدین الحسینی الجرجانی معروف به میرزا مخدوم شریفی که بدون شبهه از علمای بعد از قرن نهم است، چه فرار او از شاه اسماعیل صفوی موسوی و التجاء بسلطان مرادخان عثمانی مؤید امر است در این صورت مشهود است که این راوی از بعض تلامذۀ تفتازانی بواسطۀ پدر خویش، همان ابن حجر اول صاحب ترجمه است و کتاب التاریخ بدو منسوبست و شرح الصحیح نیز از همین ابن حجر متقدم برسیوطی است وآشکار است که نسبت دیگر مصنفات مفصلۀ در ذیل عنوان بجز صواعق المحرقه نیز از همین ابن حجرمتقدم است که نصب و عداوت او ظاهر نیست بلکه نزد ما باستناد شرح قصیدۀ او که بعداً نقل میشود خلاف این امر مستفاد است و اما صواعق ظاهراً مانند دیگر اشعار ناصبیه از جملۀ اباطیل ابن حجرمتأخر ناصب است که در طبقۀ شیخ بهائی و پدر وی بود و او از حافظ سیوطی بیک واسطه روایت کرده است و مؤید این قول آن است که صاحب مجالس المؤمنین از صاحب صواعق بعنوان ابن حجرالمتأخر تعبیر آرد نه بعنوان ابن حجر مطلق، و این ابن حجر متأخر چنانکه در مواضع معتبره مسطور است در رجب سال 994 هجری قمریوفات کرده است و در اواخر تاریخ اخبارالبشر آمده که وفات شیخ شهاب الدین احمد بن حجرالمکی از وقایع سال 974 هجری قمری است ونیز ممکن است که بین این دو مرد اصلاً قرابت و نسب و خویشاوندی وجود نداشته باشد و شاید اولی عسقلانی و دوم مکی بوده است تا حقیقت امر بر ما بیش از آنچه نوشته شد، آشکار گردد. و از کتاب صواعق مستفاد میشود که مصنف او را کتب دیگری به نام کتاب الدرالمنثور فی الحدیث و شرح علی شمایل الترمذی و کتاب شرح العباب فی الفقه و شرح الارشاد و کتاب الاحکام فی قواطعالاسلام بوده است و او نیز شافعی و مجاور مکۀ معظمه و از جملۀ اشاعره بود چه در ذیل مسئله وجوب نصب امام بر امت گوید: ثم ذلک الوجوب عندنا معشر اهل السنهو عند اکثر المعتزله من السمع ای من جهه التواتر و الاجماع المذکور. (روضات الجنات ص 94). در کشف الظنون کتب ذیل به احمد بن علی بن حجر عسقلانی نسبت داده شده است: اتحاف المهره باطراف العشره. اطراف المسند المعتلی. توضیح المشتبه. الشمس المنیره فی تعریف الکبیره. تخریج الاربعین النویه بالاسانید العالیه و آن شرح اربعین نویه است. مزید النفع بما رجح فیه الوقف علی الدفع. الاجوبه المشرقه عن الاسئله المفرقه. المرجه الغیثیه عن ترجمه اللیثیه. فوائدالاحتفال فی احوال الرجال. الاتقان فی فضائل القرآن. القول المسدد فی الذب عن المسندالامام احمد. قره العین من نظم غریب البین. تسدیس القوس فی مختصر فردوس. المجمع المؤسس للمعجم الفهرس. القصهالاحمد فیمن کنیته ابوالفضل و اسمه احمد. الکافی الشاف فی تحریر احادیث الکشاف. عشره العاشر. نکت علی علوم الحدیث تألیف ابن صلاح. و صاحب کشف الظنون درذیل اتحاف المهره و اطراف المسند وفات او را 852 هَ. ق. و در ذیل الشمس المنیره 952 هجری قمری آورده است
ابن یحیی بن احمد بن زید بن لاقد المکی الکوفی النحوی. متوفی بسال 559 ه. ق. او راست: المسائل الکوفیه للمتأدبه الکرخیه و آن شامل ده مسئلۀ نحویه است بر وجه الغاز و هم او شرحی بر این کتاب نوشته است. (کشف الظنون)
ابن یحیی بن احمد بن زید بن لاقد المکی الکوفی النحوی. متوفی بسال 559 هَ. ق. او راست: المسائل الکوفیه للمتأدبه الکرخیه و آن شامل ده مسئلۀ نحویه است بر وجه الغاز و هم او شرحی بر این کتاب نوشته است. (کشف الظنون)
ابن یحیی بن عبدالعزیز الکنانی المکی. وی فقیه و اهل مناظره و از شاگردان امام شافعی بود. در ایام خلافت مأمون به بغداد شد و میان او و بشرالمریسی مناظره ای در قرآن درگرفت. او را تصنیفاتی است از جمله کتاب الحیده. وی به سال 240 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن یحیی بن عبدالعزیز الکنانی المکی. وی فقیه و اهل مناظره و از شاگردان امام شافعی بود. در ایام خلافت مأمون به بغداد شد و میان او و بشرالمریسی مناظره ای در قرآن درگرفت. او را تصنیفاتی است از جمله کتاب الحیده. وی به سال 240 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن حسین بن عبدالملک المکی العصامی. مورخ و از مردم مکه است. به مکه متولد شد و هم در آنجا درگذشت. او راست: سمط النجوم. العوالی فی انباء الاوائل و التوالی. وی به سال 1049 هجری قمری متولد شد و در 1111 هجری قمری به مکه درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن حسین بن عبدالملک المکی العصامی. مورخ و از مردم مکه است. به مکه متولد شد و هم در آنجا درگذشت. او راست: سمط النجوم. العوالی فی انباء الاوائل و التوالی. وی به سال 1049 هجری قمری متولد شد و در 1111 هجری قمری به مکه درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
عبدالوهاب بن بخت المکی. از روات حدیث است. در تحلیل علم حدیث، روات به عنوان کسانی شناخته می شوند که توانایی انتقال صحیح و دقیق احادیث پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) را دارند. این افراد با ارزیابی دقیق راویان، توانسته اند احادیث صحیح را از دیگر روایات غیرمعتبر تفکیک کنند و به این ترتیب اصول دینی را از تغییرات احتمالی محافظت کرده اند.
عبدالوهاب بن بخت المکی. از روات حدیث است. در تحلیل علم حدیث، روات به عنوان کسانی شناخته می شوند که توانایی انتقال صحیح و دقیق احادیث پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) را دارند. این افراد با ارزیابی دقیق راویان، توانسته اند احادیث صحیح را از دیگر روایات غیرمعتبر تفکیک کنند و به این ترتیب اصول دینی را از تغییرات احتمالی محافظت کرده اند.
ابن علی بن منصور الفوی الاصل المکی، مکنی به ابوالمعالی. درگذشته در مصر به سال 1176 هجری قمری او راست: الحجج الظاهره فی تاریخ مصر و القاهره و هشت کتاب دیگر که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 299) یاد شده است
ابن علی بن منصور الفوی الاصل المکی، مکنی به ابوالمعالی. درگذشته در مصر به سال 1176 هجری قمری او راست: الحجج الظاهره فی تاریخ مصر و القاهره و هشت کتاب دیگر که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 299) یاد شده است
ایمن بن نابل المکی. از روات است. در تاریخ اسلام، روات همواره از مهم ترین منابع حدیث به شمار می آیند که در طول قرون متمادی، احادیث پیامبر اسلام (ص) را جمع آوری کرده و برای نسل های بعدی نقل کرده اند. این افراد با توجه به ظرفیت علمی خود، توانسته اند به طور دقیق روایت های صحیح را از غیرصحیح جدا کنند و منابع حدیثی معتبر را برای استفاده مسلمانان حفظ کنند.
ایمن بن نابل المکی. از روات است. در تاریخ اسلام، روات همواره از مهم ترین منابع حدیث به شمار می آیند که در طول قرون متمادی، احادیث پیامبر اسلام (ص) را جمع آوری کرده و برای نسل های بعدی نقل کرده اند. این افراد با توجه به ظرفیت علمی خود، توانسته اند به طور دقیق روایت های صحیح را از غیرصحیح جدا کنند و منابع حدیثی معتبر را برای استفاده مسلمانان حفظ کنند.
الشیخ، یوسف. او راست: ارشاد الانام الی شرح فیض الملک العلام لما اشتمل علیه النسک من الاحکام که بسال 1244 هجری قمری در مکه از تألیف آن فراغت یافته. چ مصر 1299 هجری قمری (معجم المطبوعات ستون 568) ، اسپی است که آنرا ابوالبطین هم گفتندی و آن هر دو مر محمد بن ولید بن عبدالملک را بود. (منتهی الارب) ، تنگ ستور. منه المثل: التقت حلقتا البطان، وقتی گویندکه کار سخت دشوار گردد. ج، ابطنه. و بطن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تنگ پالان ستور. (آنندراج). - عریض البطان، فراغ بال. (منتهی الارب). فارغ بال. (ناظم الاطباء) (آنندراج). ، توانگر. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
الشیخ، یوسف. او راست: ارشاد الانام الی شرح فیض الملک العلام لما اشتمل علیه النسک من الاحکام که بسال 1244 هجری قمری در مکه از تألیف آن فراغت یافته. چ مصر 1299 هجری قمری (معجم المطبوعات ستون 568) ، اسپی است که آنرا ابوالبطین هم گفتندی و آن هر دو مر محمد بن ولید بن عبدالملک را بود. (منتهی الارب) ، تنگ ستور. منه المثل: التقت حلقتا البطان، وقتی گویندکه کار سخت دشوار گردد. ج، اَبْطِنَه. و بُطُن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تنگ پالان ستور. (آنندراج). - عریض البطان، فراغ بال. (منتهی الارب). فارغ بال. (ناظم الاطباء) (آنندراج). ، توانگر. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
مادگی و انگله از قیطان و امثال آن. مادگی که از قیطان یا چیزی دیگر بیرون جامه دوزند چون دسته و گوشۀ چیزی. اخکورنه. عروه: المک پرده. در آذربایجان ایلمک گویند
مادگی و انگله از قیطان و امثال آن. مادگی که از قیطان یا چیزی دیگر بیرون جامه دوزند چون دسته و گوشۀ چیزی. اخکورنه. عروه: المک پرده. در آذربایجان ایلمک گویند
سیاه فام لب. (مصادر زوزنی). مرد سیاه یا گندم گون لب. مؤنث: لمیاء. (از منتهی الارب) (آنندراج). آنکه اندرون لبش گندم گون یا لب وی مایل بسیاهی باشد واین مستحسن است. (از اقرب الموارد).
سیاه فام لب. (مصادر زوزنی). مرد سیاه یا گندم گون لب. مؤنث: لَمیاء. (از منتهی الارب) (آنندراج). آنکه اندرون لبش گندم گون یا لب وی مایل بسیاهی باشد واین مستحسن است. (از اقرب الموارد).
منسوب به آوازه یا نوایی است بنام سلمک: تا مطربان زنند لبینا و هفت خوان در پردۀ عراق و سرزیر و سلمکی. میزانی. گاه کوه بیستون و گنج بادآور زنند گاه دست سلمکی و پردۀ عشرا برند. حمیری. رجوع به سلمک شود
منسوب به آوازه یا نوایی است بنام سلمک: تا مطربان زنند لبینا و هفت خوان در پردۀ عراق و سرزیر و سلمکی. میزانی. گاه کوه بیستون و گنج بادآور زنند گاه دست سلمکی و پردۀ عشرا برند. حمیری. رجوع به سلمک شود
کسی که رای او همیشه بر صواب باشد و در فکر او خطا نیفتد و ناپرسیده از فراست خود معلوم کند و در ’کنز’ بمعنی زیرک آمده است. (غیاث اللغات). آنکه هرچه اندیشد چنان بود. (تفلیسی). آنکه هرچه اندیشه کند چنان آید. (مهذب الاسماء). مرد زیرک و تیزخاطر. (منتهی الارب). تیزیاب. تیزرای. (نصاب الصبیان). ذکی و متوقد. (اقرب الموارد). آنکه ظن بخطا نبرد. آنکه گمان او خطا نکند. تیزهوش. زیرک. زودیاب. مرد نیک زیرک که بچیزی چنان گمان برد که گویی دیده است یا شنیده. لوذعی ّ: اگرنه آن بودی که هرآینه در اطناب ذکر مصیبت این شهاب مضی ٔ و اسهاب شرح رزیت این نقاب المعی عمر بسر آوردی.... (ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 460) ، نیزۀ سخت گندم گون پوست سخت چوب. (منتهی الارب) (آنندراج). نیزه ای که چوب آن گندم گون و سخت باشد. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) ، سایۀ کثیف و سیاه. (منتهی الارب). سایۀ غلیظ سیاه. (از اقرب الموارد) ، درخت کثیف سایه. (منتهی الارب). درختی که سایۀ آن تیره باشد. (از اقرب الموارد) ، سردآب دهان. (منتهی الارب). پسری که آب دهانش سرد باشد. غلام المی، ای باردالریق. (اقرب الموارد)
کسی که رای او همیشه بر صواب باشد و در فکر او خطا نیفتد و ناپرسیده از فراست خود معلوم کند و در ’کنز’ بمعنی زیرک آمده است. (غیاث اللغات). آنکه هرچه اندیشد چنان بود. (تفلیسی). آنکه هرچه اندیشه کند چنان آید. (مهذب الاسماء). مرد زیرک و تیزخاطر. (منتهی الارب). تیزیاب. تیزرای. (نصاب الصبیان). ذکی و متوقد. (اقرب الموارد). آنکه ظن بخطا نبرد. آنکه گمان او خطا نکند. تیزهوش. زیرک. زودیاب. مرد نیک زیرک که بچیزی چنان گمان برد که گویی دیده است یا شنیده. لَوذَعی ّ: اگرنه آن بودی که هرآینه در اطناب ذکر مصیبت این شهاب مضی ٔ و اسهاب شرح رزیت این نقاب المعی عمر بسر آوردی.... (ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 460) ، نیزۀ سخت گندم گون پوست سخت چوب. (منتهی الارب) (آنندراج). نیزه ای که چوب آن گندم گون و سخت باشد. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) ، سایۀ کثیف و سیاه. (منتهی الارب). سایۀ غلیظ سیاه. (از اقرب الموارد) ، درخت کثیف سایه. (منتهی الارب). درختی که سایۀ آن تیره باشد. (از اقرب الموارد) ، سردآب دهان. (منتهی الارب). پسری که آب دهانش سرد باشد. غلام المی، ای باردالریق. (اقرب الموارد)
ابن حسن بن عبدالله باکثیر المکی الحضرمی. وی عارف به تفسیر و حدیث بود به سال 905 هجری قمری به مکه متولد شد و به سال 989 هجری قمری به احمدآباد هند درگذشت. از تصانیف او است: اسماء رجال البخاری که مجلدی ضخیم از آن نوشت و به اتمام نرسید او را نظم بسیاری است. (از الاعلام زرکلی)
ابن حسن بن عبدالله باکثیر المکی الحضرمی. وی عارف به تفسیر و حدیث بود به سال 905 هجری قمری به مکه متولد شد و به سال 989 هجری قمری به احمدآباد هند درگذشت. از تصانیف او است: اسماء رجال البخاری که مجلدی ضخیم از آن نوشت و به اتمام نرسید او را نظم بسیاری است. (از الاعلام زرکلی)