جمع واژۀ لف ّ، لف ّ یا جمع لف ّ که این نیز خود جمع لفّاء است و از این رو الفاف جمعالجمع میشود، بمعنی درختان انبوه بهم درپیچیده. و منه قوله تعالی: و جنات الفافاً. (قرآن 16/78) یعنی باغهایی که درختان انبوه بهم درپیچیده دارد. بستانهای انبوه درخت. (از ترجمان علامۀ جرجانی تهذیب عادل) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از آنندراج). درختان بهم درشده. (غیاث اللغات). رجوع به لف ّ و لف ّ و لف ّ و لفّاء شود
جَمعِ واژۀ لِف ّ، لَف ّ یا جمع لُف ّ که این نیز خود جمع لَفّاء است و از این رو الفاف جمعالجمع میشود، بمعنی درختان انبوه بهم درپیچیده. و منه قوله تعالی: و جنات الفافاً. (قرآن 16/78) یعنی باغهایی که درختان انبوه بهم درپیچیده دارد. بستانهای انبوه درخت. (از ترجمان علامۀ جرجانی تهذیب عادل) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از آنندراج). درختان بهم درشده. (غیاث اللغات). رجوع به لِف ّ و لَف ّ و لُف ّ و لَفّاء شود
سم ها، ناخن ضخیم و مقاوم گروهی از پستانداران گیاهخوار مانند گاو، گوسفند، اسب، استر، الاغ و امثال آن، پای انسان، سمج، سوراخ، گودال، جایی که در کوه یا زیر زمین برای جا دادن گوسفندان درست می کردند، آغل
سُم ها، ناخن ضخیم و مقاوم گروهی از پستانداران گیاهخوار مانند گاو، گوسفند، اسب، استر، الاغ و امثال آن، پای انسان، سُمج، سوراخ، گودال، جایی که در کوه یا زیرِ زمین برای جا دادن گوسفندان درست می کردند، آغل
اطفاف چیز برای کسی، بلند شدن برای وی و دست یافتن و پیداو آشکار شدن برای گرفتن. نزدیک شدن آن به کسی و آماده گشتن. مشرف شدن. و ظاهر این است که اصل معنی ارتفاع است. (از متن اللغه). طف ّ. استطفاف. (متن اللغه). رجوع به مصادر مذکور شود. اطفاف بر چیزی، اشراف بر آن. (از اقرب الموارد). و خذ ما اطف، بمعنی خذ ما طف،یعنی بگیر آنچه نزدیک تو رسید و آسان شد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب).
اطفاف چیز برای کسی، بلند شدن برای وی و دست یافتن و پیداو آشکار شدن برای گرفتن. نزدیک شدن آن به کسی و آماده گشتن. مشرف شدن. و ظاهر این است که اصل معنی ارتفاع است. (از متن اللغه). طَف ّ. استطفاف. (متن اللغه). رجوع به مصادر مذکور شود. اطفاف بر چیزی، اشراف بر آن. (از اقرب الموارد). و خذ ما اطف، بمعنی خذ ما طف،یعنی بگیر آنچه نزدیک تو رسید و آسان شد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب).