شکافته شدن پلک چشم شتر تا معلوم شود پیه دارد یا نه. این فعل بصورت مجهول استعمال میشود. الخص البعیر (مجهولا) ، فعل به اللخص فظهر نقیه . (از اقرب الموارد). آشکار گردیدن پیه چشم شتر بنگریستن. (منتهی الارب) (آنندراج)
شکافته شدن پلک چشم شتر تا معلوم شود پیه دارد یا نه. این فعل بصورت مجهول استعمال میشود. اُلخِص َ البعیر (مجهولا) ، فعل به اللخص فظهر نِقیُه ُ. (از اقرب الموارد). آشکار گردیدن پیه چشم شتر بنگریستن. (منتهی الارب) (آنندراج)
دهی است از دهستان جیرستان بخش باجگیران شهرستان قوچان که در 48 هزارگزی شمال باختری باجگیران سر راه مالرو عمومی باجگیران به امیرخان قرار دارد، کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 327 تن شیعه و کردی هستند. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصولات آن غلات و میوه و شغل اهالی زراعت و هیزم کنی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان جیرستان بخش باجگیران شهرستان قوچان که در 48 هزارگزی شمال باختری باجگیران سر راه مالرو عمومی باجگیران به امیرخان قرار دارد، کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 327 تن شیعه و کردی هستند. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصولات آن غلات و میوه و شغل اهالی زراعت و هیزم کنی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
خلوص نیت، پاک بودن، بی آلایشی، عبادت خداوند با خلوص نیت، در تصوف توجه کامل سالک به خداوند، صدودوازدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای چهار آیه، توحید، رها کردن، نجات دادن
خلوص نیت، پاک بودن، بی آلایشی، عبادت خداوند با خلوص نیت، در تصوف توجه کامل سالک به خداوند، صدودوازدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای چهار آیه، توحید، رها کردن، نجات دادن
امیر مجاهدالدین خالص الخاص. وی سردار قشون خلیفۀ عباسی امیرالمؤمنین الناصر لدین الله در جنگ دوم با طغرل بود. توضیح آنکه: پس از جنگی که در همدان بین لشکریان طغرل و اینانج محمود و عساکر اتابک پهلوان از یک طرف و جلال الدین بن یونس به سرداری لشکر خلیفه از طرف دیگر واقع شدلشکر خلیفه منهزم گردید و جلال الدین بن یونس فرماندۀلشکر خلیفه به بغداد بازآمد و طغرل نیز به همدان بازگشت و بعداً خلیفه از نو به تجهیز لشکر خود برخاست و در این بار امیر مجاهدالدین خالص الخاص را به سرکردگی لشکر گماشت. (از اخبار الدوله السلجوقیه ص 178)
امیر مجاهدالدین خالص الخاص. وی سردار قشون خلیفۀ عباسی امیرالمؤمنین الناصر لدین الله در جنگ دوم با طغرل بود. توضیح آنکه: پس از جنگی که در همدان بین لشکریان طغرل و اینانج محمود و عساکر اتابک پهلوان از یک طرف و جلال الدین بن یونس به سرداری لشکر خلیفه از طرف دیگر واقع شدلشکر خلیفه منهزم گردید و جلال الدین بن یونس فرماندۀلشکر خلیفه به بغداد بازآمد و طغرل نیز به همدان بازگشت و بعداً خلیفه از نو به تجهیز لشکر خود برخاست و در این بار امیر مجاهدالدین خالص الخاص را به سرکردگی لشکر گماشت. (از اخبار الدوله السلجوقیه ص 178)
گروهی که در سیر و سلوک ببالاترین مقام رسیده اند: پس علم الیقین بمجاهدت و عین الیقین بمؤانست و حق الیقین بمشاهدت بود و این یکی عام است و دیگر خاص و سدیگر خاص الخاص. واﷲاعلم بالصواب. (کشف المحجوب هجویری چ ژوکوفسکی ص 497 و 498)
گروهی که در سیر و سلوک ببالاترین مقام رسیده اند: پس علم الیقین بمجاهدت و عین الیقین بمؤانست و حق الیقین بمشاهدت بود و این یکی عام است و دیگر خاص و سدیگر خاص الخاص. واﷲاعلم بالصواب. (کشف المحجوب هجویری چ ژوکوفسکی ص 497 و 498)
یکی از دروازه های دارالخلافۀ بغداد بوده است که الطائعﷲ آنرا روبروی دارالفیل و باب ’کلواذا’ احداث کرده بود. (از معجم البلدان) (مراصد الاطلاع) (تجارب الامم چ عکسی لیدن ج 2 ص 142، 220، 322 و 491)
یکی از دروازه های دارالخلافۀ بغداد بوده است که الطائعﷲ آنرا روبروی دارالفیل و باب ’کلواذا’ احداث کرده بود. (از معجم البلدان) (مراصد الاطلاع) (تجارب الامم چ عکسی لیدن ج 2 ص 142، 220، 322 و 491)
جمع واژۀ لص، لص، لص. دزدان. (اقرب الموارد). رجوع به لص شود، بر بازی انگیختن یا آوردن چیزی که بدان بازی کنند. (منتهی الارب) (آنندراج). واداشتن ببازی یا اسباب بازی آوردن برای دختر. (از اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ لَص، لُص، لِص. دزدان. (اقرب الموارد). رجوع به لص شود، بر بازی انگیختن یا آوردن چیزی که بدان بازی کنند. (منتهی الارب) (آنندراج). واداشتن ببازی یا اسباب بازی آوردن برای دختر. (از اقرب الموارد)
سورۀ اخلاص، صدودوازدهمین سورۀ قرآن، مکیّه و بقولی مدنیه و آن چهار آیت است، پس از تبت و پیش از فلق. سورۀ قل هواللّه احد: مدیح او شعرا را چو سوره الاخلاص سرای او ادبا را چو کعبه الاسلام. فرخی. چون کودک دبستان اخلاص و فاتحه دشنام آن سیاهه زن از بر همی کنم. سوزنی
سورۀ اخلاص، صدودوازدهمین سورۀ قرآن، مکیّه و بقولی مدنیه و آن چهار آیت است، پس از تبت و پیش از فَلَق. سورۀ قل هواللّه احد: مدیح او شعرا را چو سوره الاخلاص سرای او ادبا را چو کعبه الاسلام. فرخی. چون کودک دبستان اخلاص و فاتحه دشنام آن سیاهه زن از بر همی کنم. سوزنی
جمع واژۀ شخص. شخص ها. تن ها. کالبدها. جمع واژۀ شخص، بمعنی کالبد مردم و جز آن و تن. (آنندراج) : گرچه نه غایبند به اشخاص غایبند ورچه نه ایدرند به افعال ایدرند. ناصرخسرو. سلطان اشخاص را در طلب او اشخاص کرد و در گرد مرکب او نرسیدند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 38 نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف)
جَمعِ واژۀ شخص. شخص ها. تن ها. کالبدها. جَمعِ واژۀ شخص، بمعنی کالبد مردم و جز آن و تن. (آنندراج) : گرچه نه غایبند به اشخاص غایبند ورچه نه ایدرند به افعال ایدرند. ناصرخسرو. سلطان اَشخاص را در طلب او اِشخاص کرد و در گرد مرکب او نرسیدند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 38 نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف)
لاغر گردانیدن پیری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). لاغر گردانیدن پیری و بیماری. (از اقرب الموارد) ، از جای بیامدن کتف. (تاج المصادر بیهقی). در رفتن عضوی از جای خود. (از اقرب الموارد)
لاغر گردانیدن پیری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). لاغر گردانیدن پیری و بیماری. (از اقرب الموارد) ، از جای بیامدن کتف. (تاج المصادر بیهقی). در رفتن عضوی از جای خود. (از اقرب الموارد)
ویژه ویژه خاصان:، جمع خاص، ویژان، برکشیدگان، برگزیدگان، خویش، به ویژه، زاب ها ویژه ویژه، خدای تعالی: (کشتی عشق که فن و فرجش اخلاص است مطلعش نام گل حضرت خاص الخاص است) (گل کشتی)
ویژه ویژه خاصان:، جمع خاص، ویژان، برکشیدگان، برگزیدگان، خویش، به ویژه، زاب ها ویژه ویژه، خدای تعالی: (کشتی عشق که فن و فرجش اخلاص است مطلعش نام گل حضرت خاص الخاص است) (گل کشتی)