افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، گر کشیدن، ضرام، شعله زدن، اشتعال، اضطرام، تلهّب، توقّد، گر زدن
برافروختن
کنایه از برافروختگی، خشم
در پزشکی سوزش، درد و سرخی پوست بدن
افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، گُر کِشیدَن، ضِرام، شُعلِه زَدَن، اِشتِعال، اِضطِرام، تَلَهُّب، تَوَقُّد، گُر زَدَن
برافروختن
کنایه از برافروختگی، خشم
در پزشکی سوزش، درد و سرخی پوست بدن