جدول جو
جدول جو

معنی اقمصه - جستجوی لغت در جدول جو

اقمصه
(اَ مِ صَ)
جمع واژۀ قمیص. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پیراهن ها. رجوع به قمیص شود
لغت نامه دهخدا
اقمصه
جمع قمیص، پیراهن ها
تصویری از اقمصه
تصویر اقمصه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اقمشه
تصویر اقمشه
قماش ها، پارچه های نخی، کنایه از نوع ها، جنس ها، رخت ها، متاع ها و اسباب خانه ها، خرده ریزه هایی که از روی زمین جمع می کنند، جمع واژۀ قماش
فرهنگ فارسی عمید
(اَ مِ شَ)
جمع واژۀ قماش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (دهار) (غیاث اللغات). جامه های پشمینه و رخت ها ومتاع ها. (غیاث اللغات) (آنندراج). پارچه ها و جامه های از هر قبیل. (ناظم الاطباء) : باز لشکریان را با زن و بچه و اتباع و اشیاع و اقمشه و امتعه کوچ فرمود. (جامعالتواریخ رشیدی). رجوع به قماش شود
لغت نامه دهخدا
(اَ مِ صَ)
جمع واژۀ نماص. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ماهها. (از آنندراج). شهور یعنی ماهها. (از اقرب الموارد). رجوع به نماص شود، گذاشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ترک کردن. واگذاشتن، درآمدن در حوض. (از اقرب الموارد) (آنندراج)، نیم پخته ماندن گوشت را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). پخته ناکردن گوشت. (تاج المصادر بیهقی)، محکم ناکردن کار را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، الیک انهی المثل (بطور معلوم و مجهول) ، یعنی نظیر تو نایاب است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قَ مَ صَ)
یکی قمص. (اقرب الموارد). مگس خرد که بر آب بود. (مهذب الاسماء). رجوع به قمص شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دقمصه
تصویر دقمصه
درد سر دردسر موجب تصدیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقمشه
تصویر اقمشه
جمع قماش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقمصه
تصویر دقمصه
((دَ مَ ص یا صَ))
دردسر، موجب دردسر
فرهنگ فارسی معین