گرد گردیدن از درد و ترنجیدن. و ضربه فاصعرر، ای استدار من الوجع مکانه و تقبض. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اصعنرار. و رجوع به اصعنرار شود
گرد گردیدن از درد و ترنجیدن. و ضربه فاصعرر، ای استدار من الوجع مکانه و تقبض. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اصعنرار. و رجوع به اصعنرار شود