- اقدار
توانا گردانیدن، توانا کردن
معنی اقدار - جستجوی لغت در جدول جو
- اقدار
قدرها، اندازه ها، طاقت ها، قوه ها، توانایی ها، فرمانهای الهی، توانگری ها، سرسختها، جمع واژۀ قدر
- اقدار(اِ)
توانا گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
- اقدار(اَ)
جمع واژۀ قدر، بمعنی فرمان و حکم و اندازه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- اقدار
توانا کردن
- اقدار
ارزش ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(سْ / سِ)
لغت نامه دهخدا
دارندۀ طاق، رجوع به طاق شود، ایوان دار، مجازاً نگهبان و محافظ:
دین را که بود تو طاقداری
زین گونه چهار طاق داری،
نظامی
دین را که بود تو طاقداری
زین گونه چهار طاق داری،
نظامی
جمع قدح، کاسه ها پیاله ها ریغال ها پیلپاها زشت گفتن آک نهادن (آک عیب) آک بستن جمع قدح کاسه های بزرگ پیاله ها
تهی شدن، خشک شدن بی آب و گیاه شدن خشکناکی، ویرانی گشتن تهی شدن ویران گشتن
باز گردانیدن، روانه کردن فرستادن، پراکندن باز گردانیدن روانه کردن گسیل داشتن فرستادن، صادر کردن ورقه یا حکم یا ابلاغی
